بهترین اندیکاتور

مهم بودن تایم فریم در تحلیل تکنیکال

اندیکاتور تکنیکال OBV یا حجم تعادلی

الگوی قیمتی سر و شانه در تحلیل تکنیکال

ما در پارسیان بورس و در مقالات قبلی هفت الگوی کلاسیک در بازارهای سرمایه را معرفی کرده ایم. الگوی سر و شانه به دلیل استفاده زیاد کاربران از آن‌ها از اعتبار بالایی برخوردار هستند، این الگوها در بازار سرمایه به‌راحتی قابل‌تشخیص هستند. ولی لازمه آن شناخت درست و صحیح الگوها است.همچنین این الگوها در تایم فریم‌های(دوره‌های زمانی) مختلفی تشکیل می‌شوند. از بسیاری جهات، الگوهای قیمتی را می‌توان نوع پیچیده‌تری از خطوط روند به شمار آورد. مهم است که قبل از ادامه مبحث الگوهای قیمتی، ابتدا مفاهیمی مانند حمایت و مقاومت، خطوط روند و سایر مفاهیم ابتدایی تحلیل تکنیکال را یاد بگیرید. برای یادگیری مباحث یاد شده می توانید مقالات قبلی آموزش تحلیل تکنیکال که توسط آکادمی پارسیان بورس تهیه و گردآوری شده است را مهم بودن تایم فریم در تحلیل تکنیکال مطالعه کنید :

نکته مهم: یکی از بهترین شیوه‌های تحلیل تکنیکال که تحلیل‌های درستی ارائه می‌دهد و استفاده از آن توسط تمام تحلیل‌گران حرفه‌ای پیشنهاد می‌شود، پرایس اکشن است. به همین دلیل پیشنهاد می‌کنیم بعد از یادگیری تحلیل تکنیکال کلاسیک، با شرکت در دوره آموزش صفر تا صد پرایس اکشن، این سبک معامله‌گری را یاد بگیرید.

الگوی سرشانه

این الگو یکی از الگوهای برگشتی کلاسیک به‌حساب می‌آید، هنگامی‌که نمادی در مسیر صعودی قرار دارد، اگر این الگو تشکیل شود،‌ تغییر مسیر داده و به سمت پایین حرکت می‌کند (الگوی سر و شانه سقف) حالت برعکس آن به این صورت است که سهم در یک‌روند نزولی قرار دارد و سپس الگوی برگشتی سرشانه تشکیل می‌شود و روند نزولی تغییر مسیر داده و به سمت بالا بر‌می‌گردد (الگوی سر و شانه سقف) ، برای تشکیل این الگو شرایطی وجود دارد که در ادامه به آن‌ها اشاره می‌شود.

الگوی سر و شانه سقف

همانطور که از نام آن مشخص است، الگوی سر و شانه سقف از یک شانه چپ، یک سر، یک شانه راست و یک خط گردن تشکیل می‌گردد. سایر فاکتورهای دخیل در الگو شامل حجم معاملات، شکست خطوط، هدف قیمتی و تغییر نقش حمایت به مقاومت هستند. در ادامه به هر بخش بطور جداگانه می‌پردازیم.

شناسایی الگوی سر و شانه سقف

  • روند قبلی : قبل از تشکیل یک الگوی معتبر سر و شانه سقف، وجود یک روند صعودی لازم است. به عبارت دیگر اگر روند صعودی وجود نداشته باشد، عملا نباید به دنبال تشخیص الگوی سر و شانه سقف بود. (هر الگوی بازگشتی دیگر نیز چنین است و می‌بایست قبل از آن یک روند تشکیل شده باشد، وجود الگویی بازگشتی بدون وجود روند بی‌معناست)
  • شانه چپ: روند صعودی است و شانه چپ در بالاترین نقطه‌ روند تشکیل می‌شود. بعد از تشکیل این سقف، یک نزول رخ می‌دهد تا شانه چپ کاملا شکل بگیرد. کف تشکیل شده پس از شانه چپ معمولا بالای خط روند صعودی است و چنین به نظر می‌رسد که روند صعودی ادامه دارد.
  • سر : از کف شانه چپ افزایش قیمت شروع می‌شود، از قله قبلی نیز عبور می‌کند و سر را تشکیل می‌دهد. بعد از این سقف، کف دوم نیز شکل می‌گیرد که نقطه دوم خط گردن است. این کف معمولا خط روند را می‌شکند و اخطار پایان روند را صادر می‌گردد.
  • شانه راست: بعد از تشکیل نقطه دوم خط گردن، قیمت مجددا به سمت بالا حرکت می‌کند ولی نمی‌تواند به سقف قبلی برسد و کمی پایین‌تر (نزدیک به سقف شانه چپ) قله دیگری شکل می‌دهد که در این الگو به شانه راست معروف است.
  • خط گردن: خط گردن از وصل کردن دو نقطه پایینی ۱ و ۲ شکل می‌گیرد. نقطه ۱ نشانگر نقطه پایین شانه چپ و آغازگر سر، و نقطه ۲ نیز نشان‌دهنده پایان سر و شروع شانه راست است.
  • حجم معاملات : در حین تشکیل الگوی سروشانه سقف، حجم معاملات نقش مهمی در تایید این الگو بازی می‌کنند. حجم معاملات را می‌توان از طریق یک اندیکاتور (مثلا Chaikin Money Flow یا OBV) یا به سادگی با بررسی سطوح حجم بررسی نمود. در حالت ایده‌آل ( و نه همیشه ) حجم معاملات در طول تشکیل شانه چپ باید بیشتر از زمانی باشد که “سر” تشکیل می‌شود. کاهش حجم در زمان تشکیل سر که به عنوان یک سقف جدید است، یک اخطار برای شکست روند به شمار می‌روند. اخطار بعدی زمانی صادر می‌شود که حجم معاملات در زمان کاهش قیمت از “سر” افزایش می‌یابد.

هدف و شکست الگوی سر و شانه

  • شکست خط گردن : تا زمانی که حمایت خط گردن شکسته نشده است، الگوی سر و شانه سقف هنوز کاملا نشده و روند نیز به نزولی تبدیل نشده است. در حالت ایده‌آل شکست خط گردن باید بصورتی قاطعانه (با حجمی زیاد) رخ دهد.
  • تبدیل حمایت به مقاومت : وقتی حمایت شکسته می‌شود، معمولا به خط مقاومت تبدیل می‌گردد. گاهی اوقات قیمت به حمایت شکسته شده بر می‌گردد (پولبک می‌زند) و یک شانس فروش به معامله‌گران می‌دهد تا از بازار خارج شوند.
  • هدف قیمت :پس از شکست حمایت خط گردن، میزان کاهش قیمت از طریق محاسبه فاصله بین خط گردن و سقف سر بدست می‌آید. این فاصله از زیر خط گردن تا پایین محاسبه می‌شود تا هدف قیمت مشخص گردد. هر هدف قیمتی را می‌بایست یک قیمت تخمین‌زده شده دانست و باید موارد دیگر را نیز برای تشخیص تارگت در نظر داشت. سایر فاکتورهای دخیل در هدف قیمتی را می‌توان شامل سطح حمایت قبلی، فیبوناچی اصلاحی و میانگین متحرک بلندمدت دانست.

نکات مهم در الگوی سر و شانه سقف

  • ترجیح این است که دو شانه بصورت متقارن باشند و نزول قیمت از شانه راست، شکست خط گردن را در پی داشته باشد
  • بسته به رابطه بین دو نقطه پایین، خط گردن می‌تواند شیب نزولی یا صعودی داشته باشد یا اینکه کاملا افقی شود. شیب خط گردن روی درجه نزولی بودن الگوی سر و شانه سقف اثر می‌گذارد؛ یک خط گردن با شیب نزولی، نشان‌دهنده الگویی نزولی‌تر است.
  • گاهی اوقات بیش از ۲ نقطه پایین را می‌توان در خط گردن رسم شده مشاهده کرد.
  • همچنین تایید دیگر این الگو زمانی است که افزایش حجم معاملات را در زمان کاهش قیمت از سقف شانه سمت راست، شاهد باشیم.
  • الگوی سر و شانه سقف یکی از متداول‌ترین الگوهای بازگشتی است که شکل می‌گیرند. مهم است که به یاد داشته باشید این الگو بعد از یک روند صعودی تشکیل می‌شود و اگر الگو تایید شود یک نزول بزرگ در انتظار قیمت خواهد بود.

الگوی سر و شانه کف

الگوی سر و شانه کف با الگوی سروشانه سقف شباهت‌های زیادی دارد اما این الگو برای معتبر بودن، به مقدار زیادی روی حجم معاملات وابسته است. به عنوان یک الگوی بزرگ بازگشتی، سر و شانه کف بعد از یک روند نزولی شکل می‌گیرد و باعث تغییر روند به صعودی می‌شود. الگو شامل سه کف یا دره است و دره وسطی (سر) عمیق‌ترین دره و دو دره کناری آن که به عنوان دره (شانه) سمت راست و شانه سمت چپ نامیده می‌شوند عمق کمتری دارند.
در حالت ایده‌آل دو شانه یا دو دره در این الگو در ارتقاع و عرض یکسان هستند. با اتصال برخوردهایی که به عنوان سطح یا محدوده مقاومت‌اند خط گردن شکل می‌گیرد.

حرکات قیمت در الگوهای سر و شانه سقف و سر و شانه کف تقریبا شبیه هم ولی بالعکس هستند. نقش قیمت در الگوی سر و شانه کف، تفاوت این دو الگوست. گرچه افزایش حجم در زمان شکست خط گردن در “الگوی سر و شانه سقف” نشانه‌ای قوی برای تایید الگوست ولی در الگوی سر و شانه کف، این مورد برای تایید الگو کاملا لازم و حیاتی است.

شناسایی الگوی سر و شانه کف

در ادامه به بخش‌های مختلف الگوی سر و شانه کف بطور جداگانه می‌پردازیم و سپس در یک مثال این الگو را نشان می‌دهیم.

  • روند قبلی : مانند همه روندهای بازگشتی، برای بودن یک الگوی سر و شانه کف، ابتدا باید روندی نزولی وجود داشته باشد. بدون یک روند نزولی قبلی، نباید انتظار تشکیل یک الگوی معتبر سر و شانه کف را داشت.
  • شانه چپ : در حین روند نزولی، شانه سمت چپ یک دره شکل می‌دهد که یک کف پایین در روند محسوب می‌شود و به نظر می‌رسد روند نزولی بدون مشکل در حال ادامه است. بعد از تشکیل این دره، یک افزایش قیمت، شانه چپ را کامل می‌کند.
  • سر : از نقطه بالایی و مقاومت شانه چپ، یک نزول رخ می‌دهد و تا پایین‌تر از کف قبلی نیز ادامه می‌یابد؛ این نقطه پایین‌ترین نقطه الگو و به عنوان سر وارونه‌ی الگو است. بعد از تشکیل این کف، یک افزایش قیمت متعاقبا نقطه دوم خط گردن را شکل می‌دهد و سر کامل می‌شود. در اینجا گاهی اوقات خط روند نزولی شکسته می‌شود و ادامه‌دار بودن روند نزولی زیر سوال می‌رود.
  • شانه راست : قیمت از نقطه‌ بالایی سر (خط گردن) شروع به نزول و تشکیل شانه راست می‌کند. این کف همیشه بالاتر از کفی است که سر تشکیل داده و معمولا با کف شانه چپ در خطی افقی قرار می‌گیرد. گرچه ترجیح این است که خط گردن افقی باشد، گاهی شانه‌ها می‌توانند پایین‌تر، بالاتر یا پهن‌تر و نازک‌تر باشند. پس از اینکه قیمت از کف شانه راست حرکت کرده و خط گردن (مقاومت) را به سمت بالا قطع می‌کند، الگوی سروشانه کف تکمیل می‌گردد.
  • خط گردن : این خط از وصل کردن دو نقطه‌ی ۱ و ۲ بالای این الگو نشان مشخص می‌شود. نقطه ۱ در واقع انتهای شانه چپ و شروع سر، و نقطه ۲ پایان سر و شروع شانه راست است. بسته به رابطه بین این ۲ نقطه بالایی، خط گردن می‌تواند افقی یا دارای شیب نزولی و یا صعودی باشد. شیب خط گردن، مشخص کننده میزان صعودی بودن الگوست: یک خط گردن با شیب صعودی، الگوی صعودی قوی‌تری نسبت به خط گردن صاف یا نزولی است.
  • حجم معاملات : در الگوی سر و شانه کف، حجم معاملات نقش بسیار مهمی را ایفا می‌کند. بدون وجود حجم مناسب، به شکست خطوط همواره با تردید نگاه می‌شود. حجم می‌تواند توسط اندیکاتورهایی مانند OBV و یا Chaikin Money Flow یا با مشاهده سطوح حجم مورد بررسی قرار گیرد.

هدف و شکست الگوی سر و شانه

  • شکست خط گردن : الگوی سروشانه کف تا زمانی که خط گردن شکسته نشود و روند نزولی کاملا نقض نشود تایید نمی‌شود. همانطور که گفته شد، زمانی الگو مورد تایید است که مقاومت خط گردن همراه با حجم بالای معاملات شکسته شود.
  • تبدیل مقاومت به حمایت : پس از اینکه مقاومت خط گردن شکسته شد، اغلب اوقات به حمایت تبدیل می‌شود و گاهی قیمت یک پولبک به خط گردن می‌زند، در این هنگام یک فرصت خرید دیگر فراهم شده است و می‌توان از آن استفاده کرد.
  • هدف قیمتی : بعد از شکست خط گردن که به عنوان مقاومت عمل می‌کند، هدف قیمتی آینده معادل فاصله بین کف سر و خط گردن خواهد بود. این فاصله از خط گردن شکسته شده به سمت بالا به قیمت اضافه می‌شود و هدف قیمتی بدست می‌آید.

نکات مهم در الگوی سر و شانه کف

  • حجم معاملات در زمان تشکیل نصف اول الگو از اهمیت کمتری نسبت به نصف دوم برخوردار است. در زمان افت قیمت برای تشکیل شانه چپ، حجم معاملات و همچنین فشار فروش معمولا زیاد است. فشار فروش حتی می‌تواند زمانی که قیمت در حال نزول است تا کف سر را تشکیل دهد بسیار زیاد باشد. بعد از کف سر، الگوهای بعدی حجم باید مشاهده شود تا افزایش حجم آتی در آینده را مشاهده کرد.
  • بعد از کف سر، می‌بایست شاهد افزایش در حجم معاملات باشید. بعد از اینکه نقطه دوم خط گردن تشکیل شد، خط نزولی تشکیل دهنده شانه راست، می‌بایست با حجم کم همراه باشد.
  • در پولبک که به خط گردن زده می‌شود، اندیکاتورهایی مانند CMF و OBV باید قدرتمند باقی بمانند.
  • مهمترین لحظه برای حجم معاملات زمانی است که قیمت از کف شانه راست به سمت خط گردن حرکت می‌کند تا آنرا بشکند.
  • برای یک شکست معتبر لازم است قیمت در حین حرکت به سمت خط گردن با حجم زیاد بوده و شکست خط با قدرت صورت بگیرد.

سروشانه‌های کف مانند سروشانه سقف از الگوهایی هستند که در بازار به تعداد زیاد دیده می‌شوند.

در نظر داشته باشید که فقط بعد از یک روند نزولی این الگو شکل می‌گیرد و وقتی تکمیل شود یک تغییر بزرگ در روند در پی دارد.

“گاهی ممکن است بنا به دلایلی همچون حمایت‌های پیشین و سایر حمایت‌ها یا مقاومت‌ها هدف قیمتی الگو شما تکمیل نشود”

این الگو زمانی که بتواند از خط گردن با حجم معاملات بالا یا گپ معاملاتی یا به همراه یک کندل تو خالی این خط را رد کند و بتواند سه روز معاملاتی بالای آن معامله کند، به‌منزله شکست خط گردن تلقی خواهد شد.

ولی این الگو در این سهم هیچ‌گاه محقق نشده، چراکه خط گردن با شرایطی که توضیح داده شد، شکسته نشده است! ( به دو عکس زیر دقت کنید )

سؤال: آیا در نمودار زیر ما یک الگوی سرشانه صعودی می‌بینیم؟

با توجه به شکل بالا دو نکته حائز اهمیت است، ابتدا اینکه روند قبل از الگو نزولی است، ولی بسیار کوچک‌تر از خود الگو است، نکته دوم این است که خط گردن‌شکسته نشده است

هفت تا از بهترین اندیکاتورهای تکنیکال برای نوسان گیری

معامله‌گران از اندیکاتورهای تکنیکال برای بررسی عرضه و تقاضا و درک ماهیت روانشناسی بازار استفاده می‌کنند. اندیکاتورها سرنخ‌هایی در مورد روند آتی قیمت ارائه می‌دهند و از آنها مهم بودن تایم فریم در تحلیل تکنیکال سیگنال‌های خرید و فروش استخراج می‌شود. در این مطلب هفت مورد از بهترین اندیکاتورهای تکنیکال را معرفی می‌کنیم. این اندیکاتورها برای نوسان‌گیری کوتاه‌مدت کارآمد هستند.

نیازی به استفاده از هر هفت اندیکاتور نیست. با توجه به نوع معاملاتتان یکی از آنها را انتخاب کنید یا از ترکیب اندیکاتورها برای نوسان‌گیری استفاده کنید. این اندیکاتورها برای تشخیص روند و نوسان‌گیری در بازار بورس، فارکس، ارز دیجیتال و… بسیار مفید هستند.

بهترین اندیکاتور تکنیکال

بهترین اندیکاتورهای تکنیکال

نوسان‌گیری چیست؟

بازارهای مالی پرتلاطم هستند. نمودارهای قیمت روندهای صعودی یا نزولی را به صورت خط صاف طی نمی‌کنند. مثلا صعودهای بلندمدت همراه با ریزش‌های کوتاه‌مدت اتفاق می‌افتد و اصطلاحا قیمت نوسان می‌کند. برخی از معامله‌گران نگاه بلندمدت به چارت قیمت دارند و به نوسان‌های کوتاه‌مدت اهمیت نمی‌دهند. در نقطه‌ی مقابل برخی دیگر با استراتژی‌های کوتاه‌مدت، به دنبال استفاده از نوسانات کوتاه‌مدت بازار هستند. به این کار نوسان‌گیری و به این معامله‌گران اصطلاحا نوسان‌گیر می‌گویند.

بازار بورس ما دامنه‌ی نوسان روزانه دارد و نوسان‌گیری به صورت روزانه چندان منطقی نیست. اما در بازارهای جهانی همچون فارکس یا بازار ارز دیجیتال، با استفاده از اهرم‌ها نوسان‌گیری با سودهای بالا بسیار جذاب است. مثلا معاملات تعداد بالا روی تایم‌فریم‌ها کوچک در حد دقیقه که اصطلاحا به آن اسکالپ می‌گویند. تحلیل تکنیکال اصلی‌ترین ابزار نوسان‌ گیری است.

اندیکاتور تکنیکال

اندیکاتورهای تکنیکال در اصل محاسبات ریاضی روی قیمت و حجم هستند که به صورت نمودارهای گرافیکی رسم می‌شوند. از این نمودارها اطلاعات مفیدی در مورد گذشته و آینده‌ی روند به دست می‌آید. برای آشنایی بیشتر با اندیکاتورها و اوسیلاتورها می‌توانید مقاله اندیکاتورهای تکنیکال را مطالعه کنید.

بهترین اندیکاتورهای تکنیکال برای نوسان‌گیری

تحلیلگران تکنیکال معمولا چند اندیکاتور را به صورت همزمان استفاده می‌کنند. از میان ده‌ها اندیکاتور باید آنهایی را انتخاب کنید که برای شما بهتر عمل می‌کنند. در ادامه هفت مورد از بهترین اندیکاتورهای برای نوسان‌گیری برای معاملات کوتاه‌مدت را بررسی خواهیم کرد.

1. اندیکاتور حجم تعادلی یا OBV

ابتدا از اندیکاتور حجم تعادلی (On-Balance Volume) برای اندازه‌گیری جریان مثبت و منفی حجم در دوره‌ی زمانی استفاده کنید. حجم تعادلی به این صورت محاسبه می‌شود:

  • اگر قیمت نسبت به روز قبل افزایش یابد، حجم امروز به حجم روز قبل اضافه می‌شود.
  • اگر قیمت نسبت به روز قبل کاهش یابد، حجم امروز از حجم روز قبل کسر می‌شود.

به جای روز می‌توان از هر تایم فریم دیگر (ساعتی، هفتگی و…) استفاده کرد. واضح است که در یک روند صعودی OBV افزایش می‌یابد و در روند نزولی مقدار رو به کاهش است.

اندیکاتور تکنیکال OBV

اندیکاتور تکنیکال OBV یا حجم تعادلی

هنگامی که حجم تعادلی افزایش می‌یابد به معنای ورود خریداران و افزایش قدرت آنهاست. روند نزولی حجم تعادلی نیز به معنای کاهش قدرت خریداران است. اندیکاتور OBV یکی از بهترین اندیکاتورهای تکنیکال برای تایید روند است. اگر قیمت و OBV همزمان افزایش یابند به معنای ادامه‌ی روند صعودی است. کاهش همزمان قیمت و OBV به معنای ادامه‌ی روند نزولی است.

از حجم تعادلی برای تشخیص واگرایی‌ها نیز استفاده می‌شود. واگرایی هنگامی رخ می‌دهد که قیمت و اندیکاتور در جهت عکس هم حرکت کنند. با استفاده از واگرایی‌ می‌توان معکوس شدن روند را تشخیص داد. به عنوان مثال افزایش قیمت و کاهش OBV، به این معناست که روند صعودی توسط خریداران قوی پشتیبانی نمی‌شود و احتمال بازگشت روند وجود دارد.

2. اندیکاتور خط تراکم/توزیع یا خط A/D

خط تراکم/توزیع (Accumulation/Distribution Line) از بهترین اندیکاتورهایی نوسان‌گیری است که برای تشخیص جریان ورود و خروج پول در اوراق بهادار استفاده می‌شود.

اندیکاتور A/D بسیار شبیه به OBV است، با این تفاوت که علاوه بر قیمت مهم بودن تایم فریم در تحلیل تکنیکال بسته شدن در یک دوره‌ی معاملاتی، قیمت باز شدن و کل محدوده‌ی قیمتی را نیز در محاسبات لحاظ می‌کند. هر چقدر قیمت بسته شدن از میانه‌ی دامنه‌ی قیمت فاصله بگیرد و به سقف قیمت نزدیکتر شود، اندیکاتور به حجم ارزش بیشتری است.

اندیکاتور خط تراکم توزیع AD

اندیکاتور خط A/D تراکم و توزیع

محاسبات A/D پیچیده‌تر از OBV است اما نمی‌توان گفت که اندیکاتور دقیق‌تری است. گاهی اوقات حجم تعادلی بهتر از تراکم/توزیع بهتر عمل می‌کند و بالعکس.

تفسیر A/D کاملا شبیه به OBV است، اگر قیمت و اندیکاتور هر دو صعودی باشند، نشان از ادامه‌دار بودن روند صعودی است. همچنین برای تشخیص واگرایی‌ها نیز می‌توان از اندیکاتور A/D استفاده کرد. اگر نمودار قیمت و اندیکاتور همسو نباشند احتمال تغییر روند وجود دارد.

3. شاخص جهت‌دار میانگین یا ADX

شاخص جهت‌دار میانگین (Average Directional Index) یک اندیکاتور تشخیص روند است که برای اندازه‌گیری قدرت و حرکت یک روند استفاده می‌شود.

هر گاه نمودار اندیکاتور ADX بالای عدد 20 باشد سهم دارای روند (صعودی یا نزولی) است. هر گاه ADX زیر عدد 20 قرار گیرد، قیمت روندی بسیار ضعیف دارد یا بدون روند است. در محدوده‌های بالای عدد 40 روند بسیار پرقدرت است.

 اندیکاتور_ADX یکی از بهترین اندیکاتورهای تکنیکال

اندیکاتور شاخص جهت‌دار میانگین ADX

خط اصلی اندیکاتور ADX نام دارد و معمولا با رنگ تیره نمایش داده می‌شود. دو خط دیگر نیز به نام‌های DI+ و DI- نیز وجود دارند.

  • هر گاه DI+ بالای DI- باشد و ADX بالای 20: روند صعودی (خط سبز رنگ)
  • هر گاه DI+ زیر DI- باشد و ADX بالای 20: روند نزولی (خط قرمز رنگ)

اگر ADX زیر 20 باشد، DI+ و DI- به هم نزدیک هستند و مرتب همدیگر را قطع می‌کنند.

4. اندیکاتور آرون (Aroon)

اوسیلاتور آرون (Aroon) یک اوسیلاتور جدید برای نوسان‌گیری است و با یک دوره‌ی زمانی معمولا 25 روزه ترسیم می‌شود. از آرون تشخیص جهت و قدرت روند استفاده می‌شود. اندیکاتور آرون دارای دو خط است: آرون صعودی (خط آبی) و آرون نزولی (خط قرمز).

اندیکاتور آرون Aroon یکی از بهترین اندیکاتورهای تکنیکال

اندیکاتور آرون Aroon

هنگامی که خط آبی از پایین به بالا خط قرمز را قطع کند، اولین نشانه‌ی تغییر روند به صعودی است. در ادامه اگر خط آبی در نزدیکی عدد 100 باقی بماند، روند صعودی تایید می‌شود.

عکس حالت قبل نیز روند نزولی را تایید می‌کند. هنگامی که خط آرون نزولی، خط آرون صعودی را رو به بالا قطع کند و در نزدیکی عدد 100 قرار گیرد، تغییر روند از صعودی به نزولی تایید می‌شود. مجموع آرون صعودی و نزولی 100 است. هر گاه هر کدام از خطوط به 100 نزدیک شود، خط دیگر به صفر نزدیک خواهد شد.

5. اندیکاتور مکدی (MACD)

واگرایی همگرایی میانگین متحرک (Moving Average Convergence Divergence) یا مکدی، از اندیکاتورهای برتر نوسان‌گیری برای تشخیص جهت و مومنتوم (قدرت حرکت) روند است. مکدی از سه جزء تشکیل شده است:

  • خط مکدی: از تفاضل میانگین‌های 26 و 12 روزه‌ی نمودار قیمت به دست می‌آید (خط آبی).
  • خط سیگنال: میانگین نمایی 9 روزه از خط مکدی است (خط قرمز).
  • نمودار میله‌ای (هیستوگرام): اختلاف خط مکدی و خط سیگنال را نمایش می‌دهد.

اندیکاتور مکدی MACD از بهترین اندیکاتورهای تکنیکال

اندیکاتور مکدی MACD

اگر خط مکدی بالای صفر باشد، قیمت در روند صعودی است و چنانچه زیر صفر بیاید قیمت وارد یک روند نزولی شده است.

هر گاه خط مکدی از پایین به بالا خط سیگنال را قطع کند، روند صعودی تایید می‌شود و بالعکس اگر خط مکدی از بالا به پایین خط سیگنال را قطع کند نشانه‌ی روند نزولی است. از هیستوگرام مکدی نیز برای تشخیص واگرایی‌ها استفاده می‌شود.

6. شاخص قدرت نسبی یا RSI

شاخص قدرت نسبی (Relative Strength Index) از محبوب‌ترین اوسیلاتورها برای نوسان‌گیری است. این اندیکاتور سه کاربرد عمده دارد: تشخیص نواحی اشباع خرید و اشباع فروش، واگرایی‌ها و سطوح مقاومت و حمایت.

اوسیلاتور RSI بین صفر تا 100 در نوسان است. دو سطح 30 و 70 سطوح مهم این اندیکاتور هستند. هنگامی که RSI بالای 70 باشد، اشباع خرید (خریدهای افراطی) را نشان می‌دهد و هر گاه زیر 30 قرار گیرد نشان‌دهنده‌ی اشباع فروش (فروش‌های افراطی) است. اما این می‌تواند تفسیر گمراه‌کننده باشد.

اندیکاتور RSI

اندیکاتور RSI

در روندهای پرقدرت ممکن است سهم مدت زیادی در محدوده‌های اشباع خرید و فروش باقی بماند. این امکان نیز وجود دارد که روند قیمت پیش از رسیدن به این محدوده‌ها معکوس شود. برای اینکه سیگنال‌های دقیق‌تری دریافت کنید، محدوده‌های اشباع را با واگرایی‌ ترکیب کنید.

اندیکاتور RSI از بهترین اندیکاتورهای تکنیکال برای تشخیص واگرایی است. واگرایی هنگامی رخ می‌دهد که قیمت و اندیکاتور در دو جهت مختلف حرکت کنند. به عنوان مثال قیمت صعودی باشد و نمودار RSI نزولی. واگرایی نشان‌دهنده‌ی تضعیف روند و احتمال معکوس شدن آن است.

سومین کارکرد این اندیکاتور برای تشخیص سطوح حمایت و مقاومت است. می‌توانید روی نمودار RSI خطوط روند را رسم کنید و معامله‌های خود را براساس آن انجام دهید.

7. اندیکاتور استوکستیک یا Stochastic

اندیکاتور استوکستیک قیمت بسته شدن را نسبت به محدوده‌ی قیمت در یک دروه‌ی معاملاتی (محدوده‌ی بالاترین و پایین‌ترین قیمت) نشان می‌دهد. استوکستیک بین صفر تا 100 در نوسان است. عددهای بالاتر از 80 بیانگیر اشباع خرید و عددهای زیر 20 اشباع فروش را نشان می‌دهد. قله‌های نمودار بیانگر پایان روند صعودی و دره‌ها پایان روند نزولی را نشان می‌دهد.

اندیکاتور استوکستیک Stochastic

خطوط آبی (K) و قرمز (D) اندیکاتور استوکستیک

استوکستیک از دو خط K (آبی) و D (قرمز) تشکیل شده است. هر گاه K از پایین به بالا، D را قطع کند؛ اولین نشانه‌ی خرید است و بالعکس از بالا به پایین قطع کند اولین نشانه‌ی فروش.

خطوط استوکستیک بسیار سریع حرکت می‌کنند و از بهترین اندیکاتورهای تکنیکال برای نوسان‌گیری است. همچنین برای تشخیص واگرایی نیز کاربرد دارد.

بهترین اندیکاتورهای تکنیکال برای نوسان‌گیری دقیقه‌ای

معاملات اسکالپ در بازار فارکس طرفداران زیادی دارد. اسکالپرها در تایم فریم دقیقه‌ای معامله می‌کنند. هدف آنها سودهای کوچک روی تعداد معاملات بسیار بالاست. اندیکاتورها از ابزارهای مهم در معاملات دقیقه‌ای هستند. با توجه به استراتژی خود می‌توانید از اندیکاتورهای مختلفی استفاده کنید، اما اندیکاتور RSI، میانگین‌های متحرک و باند بولینگر بهترین اندیکاتور برای نوسان‌گیری دقیقه‌ای هستند.

بهترین ترکیب اندیکاتور برای نوسان‌گیری

اندیکاتورهای را می‌توان به سه دسته‌ی مختلف تقسیم کرد.

  • اندیکاتور دنبال کننده‌ی روند مانند میانگین متحرک که پیرو روند اصلی است. یا باند بولینگر که به صورت یک کانال روی نمودار قیمت رسم می‌شود.
  • اندیکاتور مومنتوم که قدرت و سرعت حرکت را نشان می‌دهند. شاخص قدرت نسبی یا RSI یک اندیکاتور مومنتوم است.
  • اندیکاتور حجمی که با محاسبات روی حجم بدست می‌آیند. حجم تعادلی یک اندیکاتور حجمی است که در این مطلب آن را بررسی کردیم.

برای رسیدن به بهترین ترکیب اندیکاتورها برای نوسان‌گیری کافی است که اندیکاتورهایی از دسته‌های مختلف انتخاب کنید. در این صورت سیگنال‌های مشابه دریافت نخواهید کرد. مثلا اگر از سه اندیکاتور مومنتوم استفاده کنید سیگنال‌های مشابهی دریافت می‌کنید. با سه نوع اندیکاتور دنبال‌کننده، مومنتوم و حجم یک استراتژی واحد می‌سازیم. این بهترین ترکیب اندیکاتور برای نوسان‌گیری است.

جمع بندی بهترین اندیکاتورهای تکنیکال

هدف هر معامله‌گر در کوتاه‌مدت، تعیین جهت روند یک دارایی و سودسازی است. در این مطلب از چشم بورس هفت مورد از بهترین اندیکاتورهای تکنیکال برای نوسان‌گیری را معرفی کردیم. از اندیکاتورها برای دریافت سیگنال‌ خرید و فروش استفاده کنید و یک ابزار معاملاتی طراحی کنید یا ابزار فعلی خود را توسعه دهید.

اندیکاتورهای نوسان‌گیری به این هفت مورد محدود نیستند. ده‌ها اندیکاتور برای تشخیص روند موجود است و می‌توانید برای انتخاب آنها از حساب‌های دمو (Demo) استفاده کنید. همچنین توصیه می‌کنیم اندیکاتورها را با ابزارهای دیگر مانند الگوهای قیمتی و خطوط روند ترکیب کنید. اگر قصد سرمایه‌گذاری در بازار بورس و ارز دیجیتال را دارید، کارشناسان چشم بورس شما را راهنمایی خواهند کرد:

سوالات متداول

تحلیل تکنیکال پیش‌بینی روند چارت قیمت با استفاده از اطلاعات نموداری همچون قیمت، حجم و زمان است.

اندیکاتورها نمودارهای کمکی برای درک بهتر روند هستند که با محاسبات ریاضی به دست می‌آیند.

اندیکاتورها به دو نوع همپوشان و اوسیلاتور تقسیم می‌شوند. اندیکاتورهای همپوشان یا Overlay روی نمودار قیمت مهم بودن تایم فریم در تحلیل تکنیکال رسم می‌شوند. در حالی که اوسیلاتورها در پایین چارت رسم می‌شوند و حول یک خط افقی نوسان می‎‌کنند.

هیچ روشی کامل نیست. اندیکاتورها ابزارهایی مفید هستند، در صورتی که در یک استراتژی مناسب آنها را استفاده کنید. علاوه بر این، تحلیل تکنیکال در کنار مدیریت سرمایه و روانشناسی سه ضلع موفقیت در بازارهای مالی هستند.

نمی‌توان جواب قطعی داد! به استراتژی شما، شیوه‌ی معاملات و بازاری که در آن ترید مهم بودن تایم فریم در تحلیل تکنیکال می‌کنید بستگی دارد. برای موفقیت راه‌های گوناگونی وجود دارد. همه‌ی معامله‌گران موفق روش‌های مختص به خود را دارند

تایم فریم های معاملاتی استاندارد

تایم فریم های معاملاتی استاندارد

در تحلیل تکنیکال بازارهای مالی اعم از بورس اوراق بهادار، ارز دیجیتال و بازار بین‌الملل، تنها ابزار مورد استفاده فرد نمودار قیمت برحسب زمان می‌باشد. این نمودار برحسب بازه‌های زمانی مختلف قابل رسم و بررسی می‌باشد. به این بازه زمانی مورد استفاده در هر نمودار، تایم فریم زمانی آن نمودار گفته می‌شود. زمان، یکی از دو پارامتر اصلی برای ترسیم نمودار قیمت است. بنابراین انتخاب تایم فریم مناسب از مهمترین اقدامات یک فرد به منظور انجام یک تحلیل تکنیکال قابل معامله می‌باشد. در این مقاله به بررسی نحوه انتخاب تایم فریم های معاملاتی برای هر فرد می‌پردازیم.

اشتباه بزرگ

اکثر تحلیلگران تکنیکال بازارهای مالی، چه تازه‌کار و چه حرفه‌ای، در طول دوره آموزش خود به مبحث تحلیل بازار مدنظر خود در چند تایم فریم برخورده‌اند. البته، این روش قدرتمند نمودارخوانی و استراتژی‌سازی، اغلب در اولین سطح از تحلیل با تلاش یک معامله‌گر برای دستیابی به برتری در بازار، فراموش می‌شود. با درگیر شدن در نوسانات بازار، اکثراً فرد دید خود را نسبت به روند ماژورتر از دست میدهد. در نتیجه سطوح واضح حمایت و مقاومت را نادیده می‌گیرد و از نقاط پر احتمال ورود و خروج چشم‌پوشی می‌کند.

تحلیل چند تایم فریمه

تحلیل با چند تایم فریم زمانی براساس بررسی ارزش یک دارائی در چند بازه زمانی متفاوت انجام می‌شود. محدودیت خاصی از نظر میزان تعداد تایم فریم های مورد بررسی و یا بررسی تایم فریم های خاص وجود ندارد. ولی راهنمائی‌های کلی در این زمینه وجود دارد که اکثر افراد از آن تبعیت می‌کنند.

معمولاً، استفاده از ۳ تایم فریم متفاوت به فرد دید کافی از بازار می‌دهد. استفاده از تعداد کمتر باعث از دست دادن میزان قابل توجهی از اطلاعات می‌شود. و استفاده از تعداد بیشتر معمولاً باعث تحلیل‌های مضاعف و زائد می‌شود.

قانون ۴ چیست؟

در هنگام انتخاب ۳ بازه زمانی، یک استراتژی ساده می‌تواند تبعیت از “قانون ۴” باشد. این بدین معناست که در ابتدا باید یک بازه زمانی متوسط مشخص شود و این بازه باید نشان دهنده میزان زمان باز گذاشتن یک معامله به طور متوسط باشد. سپس، باید یک تایم فریم کوچکتر انتخاب شود. این تایم فریم باید حداقل یک چهارم بازه زمانی متوسط باشد. (مثلاً، نمودار ۱۵ دقیقه‌ای برای تایم فریم کوچک و نمودار 60 دقیقه‌ای برای تایم فریم متوسط). با محاسبات یکسان، تایم فریم بزرگ یا بلندمدت باید حداقل چهار برابر تایم فریم میانی باشد. (با توجه به مثال قبل، نمودار ۴ ساعته برای تایم فریم بزرگ، سه تایم فریم انتخابی ما را کامل خواهد کرد).

انتخاب تایم فریم های معاملاتی مناسب در هنگام انتخاب طیف سه بازه زمانی بسیار حیاتی است. مشخصاً، یک معامله‌گر بلندمدت با معاملاتی با عمر چندین ماه، استفاده بسیار کمی برای ترکیب نمودارهای ۱۵ دقیقه‌ای، ۶۰ دقیقه‌ای و ۲۴۰ دقیقه‌ای خواهد داشت. همزمان، یک معامله‌گر روزانه که عمر معاملاتش در حد چند ساعت و به ندرت بیشتر از یک روز است، استفاده زیادی از ترکیب نمودارهای روزانه، هفتگی و ماهیانه ندارد. این به این معنی نیست که معامله‌گر بلندمدت از توجه به نمودار ۴ ساعته سود نخواهد کرد. و یا معامله‌گر کوتاه‌مدت از داشتن نمودار روزانه در پلتفرم معاملاتی خود بی‌منفعت می‌ماند. ولی این موارد باید در نقاط نهایی تحلیل مورد بررسی قرار بگیرند و نباید موجب درگیری فرد با کل طیف تایم فریم شود.

تایم فریم بلند مدت

با در نظر داشتن فرمت اصلی کار برای توصیف تحلیل با استفاده از چند تایم فریم، به اعمال آن در بازار مالی می‌پردازیم. با این روش نمودارخوانی، به طور کلی بهترین سیاست شروع از تایم فریم بلندمدت و ادامه به سمت بازه‌های جزئی‌تر می‌باشد. با توجه به تایم فریم بلندمدت، روند غالب شناسائی می‌شود. لازم به ذکر است که بیشترین ضرب‌المثل استفاده شده در معاملات برای این بازه زمانی این است: “روند دوست توست (The Trend is your friend).”

معاملات نباید در این نمودار گسترده اجرا شوند، ولی معاملات انجام شده می‌بایست هم‌مسیر با روند شناسائی شده در این بازه زمانی باشند. این به این معنی نیست که معاملات خلاف روند نمی‌تواند انجام شود. بلکه به این معنیست که احتمال موفقیت کمتر و هدف حد سود پائین‌تری نسبت به زمانی که هم‌جهت با روند کلی باشد، دارد.

تایم فریم میان مدت

با افزایش جزئیات نمودار در تایم فریم میانی، حرکات کوچکتر درون روند بزرگتر پدیدار می‌شوند. این تایم فریم تطبیق‌پذیرترین تایم فریم در بین 3 تایم فریم است. زیرا هر دو حالت کوتاه‌مدت و بلندمدت در این سطح قابل لمس است. همانطور که گفته شد، میزان مورد انتظار متوسط زمان باز نگهداشتن یک معامله باید این تایم فریم مرکزی درون بازه تایم فریم‌ها را مشخص کند. در واقع، این سطح زمانی بیشترین نمودار استفاده شده برای برنامه‌ریزی معاملاتی در هنگامی که معامله باز است و قیمت به سطوح حد سود و یا حد ضرر نزدیک می‌شود، می‌باشد.

تایم فریم کوتاه مدت

در آخر، معاملات می‌بایست در تایم فریم کوتاه‌مدت انجام شوند. از آنجائیکه نوسانات کوچکتر در حرکت قیمت واضح‌تر می‌شود، معامله‌گر قادر به انتخاب نقطه ورود جذاب برای معامله‌ای هم‌جهت با مسیر از پیش تعیین شده در نمودارهای بازه‌های زمانی بالاتر می‌باشد.

تایم فریم های معاملاتی استاندارد در یک نگاه

با ترکیب هر سه تایم فریم برای ارزیابی یک دارائی، معامله‌گر قادر خواهد بود تا به سادگی احتمال موفقیت درون یک معامله را مستقل از سایر قوانین وضع‌شده توسط استراتژی فرد، افزایش دهد. تحلیل بالا به پائین، فرد را تشویق به معامله با روند بزرگتر می‌کند. این به تنهائی ریسک را با توجه به احتمال بالاتر ادامه حرکت قیمت در طول روند بزرگتر در نهایت، کاهش می‌دهد. با اعمال این تئوری، سطح اعتماد به معامله باید با توجه به میزان هماهنگی تایم فریم‌ها سنجیده شود.

برای مثال، اگر روند بزرگتر صعودی بوده ولی روندهای متوسط و کوچک به سمت پائین در حرکت هستند، معاملات فروش محتاطانه با اهداف حد سود منطقی و حد ضررهای دقیق می‌بایست اجرا شود. به طور جایگزین، معامله‌گر می‌تواند تا پایان حرکت یک موج خرسی در نمودارهای تناوب پائین‌تر صبر کند. پس از آن در یک سطح خوب وقتی هر سه تایم فریم مجدداً هماهنگ شدند، اقدام به معامله خرید کند.

یک منفعت واضح دیگر استفاده از تحلیل چند تایم فریمه معاملات، توانائی شناسائی نشانه‌های حمایت‌ها و مقاومت‌ها و همچنین نقاط ورود و خروج قدرتمند است. احتمال موفقیت معامله وقتی که در تایم فریم پائین دنبال شود افزایش می‌یابد. زیرا معامله‌گر قادر خواهد بود از نقاط ورود ضعیف، حد ضررهای بد و یا اهداف غیرمنطقی دوری کند.

بهبود احتمال معاملات موفق

استفاده از تحلیل با چند تایم فریم می‌تواند شدیداً باعث بهبود احتمال معامله موفق شود. متأسفانه، بسیاری از معامله‌گران به کاربرد این تکنیک در هنگام شناسائی یک موقعیت مناسب بی‌توجهی می‌کنند. شاید زمان این باشد که معامله‌گران به این روش بازگردند. زیرا روشی ساده برای اطمینان از سوددهی یک معامله با استفاده از هم‌جهتی آن با روند فعلی می‌باشد.

کسب اطلاعات بیشتر درمورد انواع معامله‌گران و سرمایه‌گذاران می‌توانید به مقاله انواع معامله گر و سرمایه گذار در بازارهای مالی را بشناسیم مراحعه کنید.

دلایلی که باید در تایم فریم های روزانه ترید کنید!

09369D2E 01F6 4573 A7FD 92B69A003F0C - دلایلی که باید در تایم فریم های روزانه ترید کنید!

تایم فریم ابزاری مهم است که برای تجزیه و تحلیل الگو در یک دوره خاص استفاده می شود . سرمایه گذاران از این امر برای شناسایی صحیح حرکت احتمالی در بازار استفاده می کنند . تایم فریم های زیادی موجود است و محبوب ترین آنها روزانه است . در این مقاله ، ما قصد داریم به شما بگوییم چرا سرمایه گذاری با این استراتژی خاص انتخاب درستی است . اگرچه جدول زمانی هفتگی ، ماهانه و حتی ساعتی در دسترس است ، اما استفاده از تایم فریم روزانه برای بسیاری از معامله گران اثبات شده است . برای دانستن دلایل محبوب تر بودن این استراتژی ، قبل از برنامه ریزی برای ترید بعدی ، این مطلب را با دقت بخوانید .

آخرین اطلاعات را با فاصله زمانی دقیق ارائه می دهد

ترید در این بخش همه چیز در مورد تصمیم گیری درست با پول مناسب است . این پول به صورت لایو سرمایه گذاری می شود و هر گونه تاخیر می تواند منجر به فرصت های پرش شود . مزیت این ابزار این است که مقدار دقیق اطلاعاتی را که یک سرمایه گذار برای تجزیه و تحلیل روند موجود مورد نیاز است ، فراهم می کند . فاصله زمانی ارائه شده نیز کافی است و به همه سطح از تریدرها کمک می کند تا بفهمند در بازار چه خبر است .

اگر از محدوده زمانی استفاده شود ، سردرگمی های زیادی ایجاد می شود . به نظر می رسد هر ثانیه نوسانات جدیدی وجود دارد در حالی که ممکن است این اتفاق نیفتد . برای به دست آوردن آخرین ایده و اخبار روز ، بهترین گزینه جز این روش وجود ندارد . این سیستم توسط متخصصان ثابت شده است و تنها تکنیکی است که پیش بینی های صحیحی را ارائه می دهد . همیشه احتمال خطا وجود دارد اما معامله گران باید خود را با عدم اطمینان وفق دهند . اگر فاصله ماهانه رعایت شود ، احتمال اینکه نوسانات مهم را نادیده بگیریم وجود دارد . همه این استدلال ها فقط با انتخاب منطقی انتخاب این بازه زمانی نتیجه می دهند . حتی یک تازه کار می تواند به راحتی ترفندها را درک کند و عملکرد خود را بهبود بخشد .

از معاملات بازنده درس بگیرید

اگر در چارچوب زمانی پایین تری معامله کنید ، هرگز چیز جدیدی از معاملات بازنده نخواهید آموخت . کسب سود ثابت در بازار فارکس کاملاً د قیق است . اگر نتوانید در معاملات قرار گرفتن در معرض خطر را مدیریت کنید ، سودآوری واقعاً سخت خواهد بود . مهارت های ترید خود را به عنوان یک معامله گر ارز توسعه دهید ، تا بتوانید در هر شرایط بازار سود کسب کنید . معاملات بازنده را به طور منظم تحلیل کنید تا بتوانید از اشتباهات گذشته چیز جدیدی یاد بگیرید .

هرگز فکر نکنید که رئیس این بازار هستید . مانند تریدرهای حرفه ای در هنگ کنگ فکر کنید . آ نها همیشه بر روی منطق ساده تمرکز می کنند و با نظم و انضباط مناسب در بازار معامله می کنند .

سیگنال با کیفیت بهتری ایجاد می شود

یک جنبه مهم در فارکس این است که سیگنالها عمدتا بر اساس بازه زمانی مشخص شده توسط سرمایه گذار تولید می شوند . اگر دوره خیلی کم باشد ، الگوهای نادرست می توانند در نمودار ظاهر شوند . برای جلوگیری از حواس پرتی ، یک فاصله مناسب بسیار مهم است . مشخص شده است که سرمایه گذاران می توانند به راحتی تصمیمات صحیحی بگیرند که اطلاعات واضحی به آنها ارائه شود . همانطور که به روزرسانی های منظم این صنعت به صورت گرافیکی ارائه می شود ، شناسایی فرصت های مناسب آسان تر می شود . به همین دلیل است که بسیاری از تریدرهای حرفه ای در این بازه زمانی مشخص به دانشجویان خود آموزش می دهند . در نهایت ، تسلط توسعه یافته و عملکرد بهبود می یابد . ثابت بودن نیز واقعیت دیگری است که می تواند نتیجه را تحت تأثیر قرار دهد ، اما مهمتر از همه ، هر معامله گر باید بر اساس درک ، دانش و مهارت خود بهترین فاصله را انتخاب کند .

یک دوره طولانی تر ممکن است برداشت غلطی ایجاد کند

د ریافت سیگنال های درست برای موفقیت مهم است . برای پیش بینی جایی که قرار است دستیابی به موفقیت در ترید رخ دهد ، مرور روزانه تایم فریم بهترین راه حل برای برنامه ریزی یک استراتژی است . به تصور آنچه ممکن است در آینده رخ دهد ، به شهود اعتماد نکنید . پس از تسلط بر مهارت ها ، به آرامی فاصله زمانی را افزایش دهید .

پرایس اکشن رفتاری بخش اول: تایم فریم ها و قاب ساختاری

تایم فریم ها و قاب ساختاری بر اساس حمایت و مقاومت

مقدمه

پرایس اکشن رفتاری نوعی از پرایس اکشن است که به رفتار و نحوه برخورد خریداران و فروشندگان در قیمت ها و زمان­های مختلف می­پردازد. از حسنات این روش استفاده مستقیم و بی واسطه از چارت قیمتی است که برتری این سبک را نسبت به برخی از روش­های بر پایه اندیکاتورها محرز می­دارد. در این روش نیازی به ابزار خاصی نیست و تحلیل چارت صرفا بر اساس کندل­ها یا میله­ها در یک بازه زمانی صورت می­گیرد. در تحلیل بازار با پرایس اکشن رفتاری از روش­ مولتی تایم استفاده می­شود. بصورت اجمالی پرایس اکشن رفتاری به ساختار و روند و قدرت تقسیم می­شود که از این میان می­توان گفت ضعف و قدرت در این روش نسبت به دیگر روش­های پرایس اکشن سخن تازه­ای دارد. در ادامه به این مباحث خواهیم پرداخت.

در این روش از سه تایم فریم استفاده می­کنیم:

HTF: بالاترین تایم فریم یا تایم فریم ساختار

TTF: تایم فریم معاملاتی

LTF: پایین­ترین تایم فریم یا تایم فریم ضعف و قدرت

باید توجه داشت که در انتخاب تایم فریم­ها باید ارتباط معناداری میان سه تایم فریم که در بالا معرفی شد برقرار باشد. پیشنهاد ما به صورت زیر است:

TTF دارای فاکتور 4 نسبت به LTF باشد.

HTF دارای فاکتوری بین 6 الی 10 نسبت به TTF باشد.

برای مثال اگر HTF تایم فریم روزانه باشد آنگاه TTF می­تواند تایم فریم 4 ساعته و LTF تایم فریم 1 ساعته باشد. اگر تایم فریم­های دیگری مد نظرتان باشد می­توانید در لینک تایم فریم سفارشی نحوه ساخت تایم فریم­های دلخواه بزرگتر از 1 دقیقه را در متاتریدر 4 مطالعه کنید.

در اینحالت یک ساختار مناسب برای معامله ­گری در اختیار خواهد بود. در این پلن معاملاتی هر تایم فریم عملکرد ویژه ­ای دارد. این روش می­تواند در تمامی بازارهایی که دارای عمق هستند و معاملات زیادی صورت می­گیرد مورد استفاده قرار گیرد.

HTF: در این تایم فریم یک فریم ورک ساختاری را بین حمایت و مقاومت تعریف می­کنیم.

TTF: در این تایم فریم روند و مناطق ورود با احتمال موفقیت بالا را پیدا می­کنیم.

LTF: در این تایم فریم تحلیل خود را با دقت بیشتری بررسی و ورود و خروج را بهینه می­کنیم.

قاب ساختاری با استفاده از حمایت و مقاومت

قیمت در میان قاب ساختاری در تایم فریم HTF به سه صورت بالا،پایین و جانبی (Side) حرکت می­کند. هنگامی­که قیمت مرز خارجی این قاب ساختاری را بشکند(قیمت بسته شدن میله در بیرون مرز خارجی باشد.) و از آن عبور کند قاب ساختاری جدیدی بر اساس حمایت و مقاومت­های جدید ایجاد می­کند. این ویژگی به علت میرا بودن حمایت و مقاومت ها است که از پویا بودن بازار نشات می­گیرد. قاب ساختاری همان زمین بازی­ای است که قصد ما سود گرفتن از آن است.قاب ساختاری اولین گام در این نوع پلن معاملاتی است و میدان مبارزه که در آن بازی خواهیم کرد را مشخص می­کند. همانطور که گفته شد بازار پویا و دینامیک است از اینرو همواره هر گاه قیمت به مرز­های ساختار نزدیک شد قاب ساختاری همسایه را نیز رسم و آماده کنید زیرا به شما یک دید وسیع­تری می­دهد و از دیگر سو برای رفتار معاملاتی شما در آینده نزدیک آماده خواهید بود. اگر قیمت از ناحیه مرزی عبور کرد و مطلقا در قاب ساختاری همسایه قرار گرفت قاب ساختاری جدید زمین بازی جدید است و ماهیت عناصر عوض خواهد شد، مثلا حمایت به مقاومت یا مقاومت به حمایت تبدیل خواهد شد.

یافتن حمایت و مقاومت

برای بدست آوردن مناطق مرزی و خطوط مرزی در روش­های پرایس اکشن رفتاری تنوع مبتنی بر استدلال وجود دارد. در برخی از این روش­ها از مناطق مهم عرضه و تقاضا استفاده می­شود، اما در این پلن معاملاتی قصد ما استفاده از حمایت و مقاومت هاست از این­رو به دنبال نقاط کلیدی به نام پیووت می­گردیم و از آنجا که می­دانیم حمایت و مقاومت بیشتر یک ناحیه هستند تا یک خط از این رو از آخرین دو پیووت مهم برای ترسیم نواحی مرزی استفاده می­کنیم. این خطوط در HTF ترسیم می­شوند(نکته: در نرم­افزار­های معاملاتی یا تحلیلی که تایم فریم ها به صورت لایه ای­ همانند متا تریدر نیستند و هر تایم فریم چارت جدا دارد مانند داینامیک تریدر دقت شود که این نواحی مرزی در تایم فریم ­های TTF و LTF هم باید بدقت ترسیم شوند.). آخرین دو پیووت موثر در بالای قیمت فعلی (CP) در تایم HTF را یافته و دو خط قرمز رنگ که نماد مقاومت است را از بالاترین قیمت ترسیم می­کنیم و سپس دو پیووت زیر قیمت فعلی در تایم HTF را یافته و دو خط سبز رنگ که نماد حمایت است را از پایینترین قیمت ترسیم می­کنیم. دانستن پیووت و شناخت آن اهمیت بسیار فراوانی دارد و ما این مطلب را دانسته فرض می­کنیم و به مختصر توضیحی که پیووت نقطه چرخش یا لولا و جایی است که کارزار خریدار و فروشنده به نفع طرف دیگر شده است، بسنده می­کنیم. پس به صورت الگوریتمی و در چهار مرحله که در زیر آمده است قاب ساختاری را ترسیم می­کنیم:

  1. تایم فریم HTF را مهیا می­کنیم.
  2. قیمت فعلی (CP) را یافته و مشخص می­کنیم.
  3. دو پیووت سقف موثر و مهم اخیرا تشکیل شده را که در بالای قیمت فعلی است و دو پیووت کف موثر و مهم که اخیرا تشکیل شده و در پایین قیمت فعلی است مشخص می­کنیم.
  4. دو خط افقی قرمز از دو پیووت سقف مرحله 3 ترسیم کرده و ناحیه مرزی مقاومت نام­گذاری کرده و دو خط افقی سبز از دو پیووت کف مرحله 3 ترسیم کرده و ناحیه مرزی حمایت نامگذاری می­کنیم، این محدوده ها مجموعه محدوده­های قاب ساختاری را (محدوده مرزی مقاومت و محدوده مرزی حمایت و محدوده میان­قابی) تشکیل می­دهند.

همانطور که دیدید این عمل تنها چند دقیقه زمان می­برد اما این یک گام بسیار مهم است زیرا شما میدان کارزار را مشخص می­کنید. اگر شما این مفهوم را درک کنید و قاب ساختاری را به خوبی تعیین کنید یک فوندانسیون بسیار قوی­ را برای پلن معاملاتی خود بنا نهاده­اید. تا قبل از اینکه بخش بعدی این آموزش در سایت تحلیل بازار بورس و ارز قرار گیرد پیشنهاد ما اینست که

این مرحله را سرسری نگیرید و به راحتی از آن عبور نکنید. بهتر است هر مفهومی را قبل از اینکه به بخش بعد بروید کاملا ماهرانه بفهمید در اینصورت شما دانش خود را برپایه فونداسیون مستحکمی بنا نهاده­اید.

تمرین

با ترسیم قاب­های ساختاری قیمتی بر اساس حمایت و مقاومت این قاب­ها را برای تمام جفت ارزهای اصلی در تایم HTF-D ترسیم کنید و در سایت تحلیل بازار بورس و ارز در قسمت نمودار­های تحلیلی به اشتراک بگذارید.

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برو به دکمه بالا