مقدمه ای برای آموزش تحلیل تکنیکال

اصول کلی تحلیل تکنیکال
بازار های مالی جایگاه مهم و جذابی برای کسب درآمد و تولید ثروت محسوب می شوند.این بازار ها زبان خاص خود را دارند و لازمه ی فعالیت و کسب موفقیت در آن ، دانستن زبان آن هاست. در سالیان اخیر فعالیت های علمی بسیاری برای آموزش عمومی تحلیل بازار های مالی به منظور سرمایه گذاری و فعالیت در این بازار ها در دنیا انجام شده است (زاگرس، ۱۳۹۷، ۶)
تحلیل مالی، فرایندی است که طی آن، برآورد مشخصی با درنظر گرفتن شرایط مشخصی از آینده یک دارایی مالی مشخص می شود. (آستانه، ۱۳۹۳، ۱۱۹) در طول تاریخ بازارهای مالی با استفاده از شیوه ها و ابزارهای مختلفی مورد تحلیل قرار گرفته اند.
با گذشت زمان و مشخص شدن شاکله اصلی هر کدام از روش های تحلیل، به مرور طبقه بندی آنها در دو طبقه اصلی تحلیل های بنیادی و فنی(تکنیکال) شکل گرفت.
تحلیل بنیادی یا Fundamental Analysis ، به روشی گفته می شود که طی آن تحلیل گر تلاش می کند، ارزش ذاتی دارایی مالی را برآورد کند و با مقایسه آن با قیمت فعلی بازار دارایی مالی، تصمیم به خرید یا فروش دارایی بگیرد.
اما تحلیل فنی یا تکنیکی، روشی است که در آن از اطلاعات تاریخی قیمت دارایی مالی، برای برآورد قیمت آتی آن استفاده می شود. تحلیل تکنیکال زمانی ظاهر شد که بازارهای مبادلاتی سازمان یافته ای بوجود آمدند. اما معامله گران تا اواخر دهه ۷۰ یا اوایل ۸۰، آن را به عنوان ابزاری مناسب برای کسب پول نپذیرفتند. (داگلاس، ۱۳۸۷، ۲۱)
تحلیل تکنیکال افراد را در تصمیمات سرمایهگذاری مرتبط با بازارهای مالی یاری می رساند. در این روش رفتارهای بازار با استفاده از اطلاعاتی مانند حجم معاملات و قیمت سهام مورد مطالعه قرار می گیرد و روند آتی قیمت ها پیش بینی می شود.(افضلی، ۱۳۹۲، ۶)
در یک روز، هفته یا ماه مشخص تعداد مشخصی معامله گر هستند که وارد بازار می شوند. این افراد به منظور کسب سود، معاملات مشخصی را بارها و بارها انجام می دهند. به عبارت دیگر این اشخاص الگوهای رفتاری را به وجود می آورند و گروهی از اشخاص که با یکدیگر و بر یک مبنای ثابت کار می کنند یک الگوی جمعی را به وجود می آورند. این الگوهای رفتاری قابل مشاهده و سنجش هستند و به صورت آماری تکراری می شوند.
تحلیل تکنیکال شیوه ای است که این الگوهای رفتاری را در الگوهای قابل تشخیصی سازماندهی می کند، که در نتیجه با استفاده از آنها می توان احتمال وقوع بیشتر یک احتمال بر دیگری را حدس زد.
در واقع تحلیل تکنیکال این امکان را به وجود می آورد که وارد ذهن بازار شوید و ببینید که چه چیزی با توجه به الگوهای رفتاری بازار محتمل تر است.(داگلاس، ۱۳۸۷، ۲۱)
علم تکنیکال بر اصولی استوار است که از نظریه های چارلزداو، موسس وال استریت ژورنال گرفته شده است و البته به همین خاطر به نظریه داو معروف است.
اصول مطرح شده توسط وی، اساس تمامی روش ها و ابزارهای تکنیکال هستند.
برای بررسی تحلیل تکنیکال این سه اصل را باید به عنوان باور فکری در ذهن تثبیت کرد:
۱ـ همه چیز در قیمت لحاظ شده
۲ـ قیمت ها براساس روندها حرکت می کنند
۳ـ تاریخ تکرار می شود.
می توان گفت، تحلیل تکنیکال براین سه عبارت بنیان شده است.
حال به بررسی این اصول سه گانه می پردازیم:
اصل اول تحلیل تکنیکال:همه چیز در قیمت لحاظ شده است
قیمت برآیندی از نظریات همه شرکت کنندگان در معاملات سهام مربوطه بوده که شامل نوسان گیران، سرمایه گذاران، سبدگردان ها، استراتژیست های بازار، تحلیل گران تکنیکی و بنیادین است که هر کدام می توانند در نقش مقدمه ای برای آموزش تحلیل تکنیکال خریدار یا فروشنده سهام باشند(زنگنه، ۱۳۹۸، ۱۲)
برخی ادعا کره اند که جمله همه چیز در قیمت لحاظ شده است پایه و اساس تحلیل تکنیکال است (مورفی، ۱۳۸۴ ،۲)
یک تحلیل گر تکنیکال به این باور رسیده است که هرچیزی که بتواند در قیمت تأثیرگذار باشد اعم از فاکتورهای سیاسی، فاندامنتالی، جغرافیایی و یا سایر فاکتورها در قیمت یک سهم لحاظ شده است. پس از درک و پذیرش جمله فوق به عنوان مقدمه تحلیل تکنیکال به این نتیجه می رسیم که تحلیل قیمت ها تمام آن چیزی است که ما به آن نیاز داریم.
جان مورفی در کتاب تحلیل تکنیکال در بازار سرمایه بیان می کند که برای اثبات عدم درستی این ادعا، زمان زیادی صرف شده است؛ اما به صورت تجربی و پس از بررسی های مختلف، همچنان هیچ نتیجه ای بر خلاف نظریه گفته شده به اثبات نرسیده است.
همه تحلیلگران تکنیکال به این باور رسیده اند که تغییرات قیمت تابعی از عرضه و تقاضاست.
چنانچه تقاضا بیش از عرضه باشد آنگاه قیمت صعود خواهد کرد و اگر عرضه بر تقاضا پیشی گیرد قیمت کاهش خواهد یافت. این تغییرات اساس تمام پیش بینی های اقتصادی و بنیادی می باشد.
قریب به اتفاق تحلیل گران تکنیکی بر این باورند که نیرویی که جهت عرضه و تقاضا را تغییر می دهد برآیند تغییرات فاندامنتال و مربوط به اقتصاد بازار می باشد و همین نیرو بر قیمت ها تأثیر می گذارد.
در واقع نمودارها هرگز علت بالا یا پایین آمدن قیمت نیستند. بلکه آنها نشان دهنده میزان تأثیر یا عدم تأثیرگذاری عوامل پایه ای بازار هستند.
باید به خاطر داشته باشیم، که تا زمانی که تحلیل گر تکنیکال، به این اصل که همه چیز در قیمت لحاظ شده است، باور داشته باشد، موفق خواهد شد که از بسیاری از افراد باتجربه بازار سود بیشتری کسب کند. (مورفی، ۱۳۸۴ ،۶)
پذیرش جمله همه چیز در قیمت لحاظ شده است به عنوان اولین قدم مساوی است با پذیرش اهمیت بررسی قیمت.
با استفاده از بررسی روند قیمت، به کمک ابزارهای تکنیکی مختلف، یک تحلیل گر می تواند بهترین گزینه ها را تشخیص دهد و انتخاب کند.
یک نکته بسیار مهم را باید در این قسمت اشاره کنیم که با پذیرش این اصل ما درمی یابیم که یک تحلیل گر لزوما نباید از بازار باهوش تر باشد؛ و یا قادر باشد که پیش بینی های عجیبی درباره تغییرات قیمت انجام دهد؛ بلکه او می داند دلایل زیادی برای نوسان وجود دارد و لزومی به دانستن این دلایل برای پیش بینی قیمت وجود ندارد. فقط کافی است که نمودارهای قیمت را بررسی کنیم و به تحلیل متناسب با استراتژی خود دست یابیم.
اصل دوم تحلیل تکنیکال:قیمت ها براساس روندها حرکت می کنند
اگر حرکت قیمت، همیشه بدون روند باشد، کسب درآمد از طریق تحلیل گذشته قیمت بسیار سخت و شاید ناممکن باشد. حرکات قیمت تصادفی نیست و دارای روند است؛ هرچند گاهی حرکت دارای روند خاصی به نظر نمی رسد اما اگر به دید زمانی بلندتری به آن نگاه شود حتما دارای روند خواهد بود. (زنگنه، ۱۳۹۸، ۱۲)
هدف از ترسیم نمودار قیمت، شناسایی روند و پیش بینی جهت حرکت این روند است؛ پیش از آنکه قیمت های آتی، روند آینده را مشخص کنند.
در حقیقت تعداد زیادی از تحلیلگران براین باورند که ماهیت روندها یکسان است و همواره کافی است که روند فعلی را ارزیابی کنیم.
نظریه ثابت شده ای وجود دارد که می گوید: قیمت ها براساس روندها حرکت می کنند و یا به عبارت دیگر قیمت ها دوست دارند که روند فعلی خود را حفظ کنند، به جای آنکه آن را تغییر دهند.
این قانون به نوعی بیان دیگری از قانون اول نیوتن درباره حرکت است. قانون اول نیوتن بیان میکند که اگر هیچ نیروی خالص خارجی بر روی یک جسم بدون حرکت وارد نشود، این جسم همچنان بیحرکت باقی میماند.
در تعریفی دیگر میتوان گفت، بدون اعمال نیروی خالص خارجی بر روی جسمی که در یک مسیر مستقیم با سرعت ثابت در حرکت است، جسم همچنان به حرکت مستقیم خود در سرعت ثابت ادامه میدهد. در بازار بورس می توان این قانون را به این ترتیب بیان نمود که قیمت ها به روند فعلی خود ادامه می دهند، تا زمانی که عوامل بازدارنده حرکت، آنها را متوقف کند.
روندها تا زمانی که عوامل خارجی بر آنها تأثیر نگذاشته جهت خود را حفظ می کنند.
اصل سوم تحلیل تکنیکال:تاریخ تکرار می شود
بخش بزرگی از مباحث تحلیل تکنیکال مشابه روانشناسی در انسان ها می باشد.
به عنوان مثال الگوهای نمودارهایی که یکصد سال پیش ترسیم شده اند، دقیقاً منعکس کننده تأثیر مسائل آن دوره از نظر روانشناسی در روند قیمت ها هستند.
تحلیل تکنیکال معتقد است از آن جایی که احساسات شرکت کنندگان بازار جزء لاینفکی از عوامل نوسانات قیمت است و با توجه به این که روانشناسی جمعی شرکت کنندگان در دوره های متفاوت مقدمه ای برای آموزش تحلیل تکنیکال تقریباً مشابه است بنابراین نوسانات آینده بازار می تواند شبیه به نوسانات گذشته آن باشد.(زنگنه، ۱۳۹۸، ۱۳)
از زمانی که الگوها به خوبی درگذشته عمل کرده اند فرض شده است که در آینده نیز به همان خوبی جوابگو خواهند بود.
پایه و اساس این فرضیه، اصول روانشناسی است که این امر باعث می شود که آنها را به عنوان اصول ثابت بپذیریم و بتوانیم به آنها اعتماد کنیم. به بیانی دیگر: تاریخ تکرار می شود و این کلیدی است برای پیش بینی آینده از طریق تحلیل گذشته؛ و یا اینکه بگوییم، آینده چیزی نیست جز تکرار گذشته.
تاریخچه تحلیل تکنیکال
مقدمه ای از تاریخچه تحلیل تکنیکال :
تحلیل تکنیکال یکی از روشهای تحلیل بازارهای مالی است و طرفداران زیادی دارد، افراد برای حضور در بازارهای مالی برای تجزیه و تحلیل سهام شرکتی یا قیمت یک کالا به نمودار قیمتی آن مراجعه میکنند. تحلیل تکنیکال روشی است که همهی اصول آن بر طبق قیمت آن سهام یا کالا میباشد و آنچه از رفتار قیمت برداشت میشود و کلیه ابزاری که با استفاده از آن روی قیمت بتوان حرکتهای آینده سهامی یا قیمت کالایی را پیشبینی کرد را گویند. تحلیل تکنیکال دانشی تجربی است که به تدریج در طی دویست سال گذشته تکاملیافته است و افراد بسیاری در رشد و هدایت آن نقش داشتهاند. اگرچه مشاهدات تجربی، روانشناسی و تحلیل رفتار طبیعی انسانها در ساختار این علم نقش پیداکرده است، اما استدلال و منطق هم در بستر آن جریان دارد. در ادامه این مطلب با تاریخچه تحلیل تکنیکال بیشتر آشنا می شویم.
تاریخچه تحلیل تکنیکال پیش از نظریه داو
منشأ پدید آمدن تفکر تحلیل بازار بر پایه روشهای تکنیکی به بیش از سیصد سال پیش بازمیگردد. زیرا همهچیز از مشاهدات معامله گران به تغییرات قیمت کالا و سهام آغازشده است.
هلندیها و ژاپنیها اولین تحلیل گران تکنیکی
گفته میشود در طی قرن هفدهم میلادی فردی به نام “جوزف وگا” با بررسی تکنیکی نسبت به روند قیمتها، در بازار هلند معامله انجام میداده است. در ژاپن و در طی قرن هجدهم میلادی، تکنیکهای تحلیل شمعی رواج یافت که پایهگذار آن شخصی بود به نام “مونه هیسا هما” ( Munehisa Homma )
ژاپنیها در ابتدا از نمودارهای شمعی برای ثبت و بررسی میزان تغییرات قیمت کالاها و به ویژه برنج استفاده میکردند. با رشد بازارهای مالی، و به دلیل آنکه الگوهای شمعی به آسانی در ذهن تحلیل گران و معامله گران نقش میبندند، تکنیکهای شمعی ژاپنی توسعه بیشتری یافت و در سایر بازارها مورد استفاده قرار گرفت.
با وجود آنکه ژاپنیها نخستین قدم را برای تحلیل پیشینه تاریخی قیمتها برداشتند، اما زمینههای پیشرفت تحلیل تکنیکال نمودارهای قیمت در ایالاتمتحده و توسط چارلز داو پایهریزی شد. زیرا ژاپنیها تا آن زمان صرفاً ابزاری را برای پیشبینی معرفی کردند، اما نمیتوان زاویه نگرش و نظریات چارلز داو را با تکنیکهای متداول آن دوره در یک سطح دانست.
در تاریخچه تحلیل تکنیکال داو تنها به معرفی یا کشف چند ابزار یا روشی مخصوص نپرداخت، بلکه تحلیل تکنیکال را به عنوان یک علم پایهریزی کرد و اصولی در ارتباط با سرمایهگذاری، رفتار بازار و تغییرات قیمتها مطرح نمود.
پایهگذاری تحلیل تکنیکال سنتیپیش گامی چارلز داو
“چارلز هنری داو” Charles Henry Dow روزنامهنگاری آمریکایی بود که در نوامبر ۱۸۵۱ در شهر “استرلینک کانک تیکات” Streling Connecticut به دنیا آمد. در سن ۲۹ سالگی به شهر نیویورک رفت و بسترهای لازم برای ورود او به بازارهای سرمایه فراهم شد. نوشتن گزارشها و مقالات کمک کرد که به عنوان خبرنگار مالی در یک روزنامه نیویورکی به نام “The New York Mail & Express” مشغول به کار شود. در همین زمان بود که از “ادوارد دیویس جونز” Edward Davis Jones که در زمینه ی تحلیل گزارشهای مالی مهارت داشت، دعوت به همکاری کرد. آنها در نوامبر ۱۸۸۲ خبرگزاری خودشان را بانام “داو، جونز و شرکا” تاسیس کردند. پس از مدتی شریک دیگری به نام “چارلز برگ استرسر” Charles Bergstresser به آنها پیوست. آنها در مدت کوتاهی بیش از هزار مشترک داشتند و خبرنامهشان به عنوان مهمترین منبع اخبار سرمایهگذاران تبدیل شد. در جولای ۱۸۸۴ داو ترکیبی از میانگین اولیه سهام را با نام میانگینهای داوجونز پدید آورد که از ۹ سهم راهآهن و دو شرکت صنعتی تشکیل میشد. میانگین صنعتی داوجونز در ۲۶ می ۱۸۹۶ بر اساس میانگین دلاری ۱۲ سهم برتر و پیشرو در صنایع آن زمان آمریکا پایهریزی شد. یک سال بعد یعنی در ۱۸۹۷ میانگین سهام راهآهن هم معرفی شد. امروز از ۱۲ سهمی که میانگین صنعتی داوجونز را به وجود آوردند، هیچکدام وجود ندارد و فقط سهام شرکت جنرال الکتریک در آن باقیمانده است. بعدها داو با تاسیس روزنامه والاستریت ژورنال در سال ۱۸۸۹ به عنوان سردبیر در آن روزنامه پذیرفته شد که بعدها این روزنامه یکی از معروفترین و محبوبترین روزنامهها در حوزه بازار سهام نیویورک شد.
آشنایی مردم با دیدگاههای داو
دیدگاههای چارلز داو در اوایل سال ۱۹۰۰ میلادی در بین مردم بیشتر شناخته شده و با گذشت زمان نظریات اولیه تکامل پیدا کرد. او با صرف زمان زیاد و تلاش خستگیناپذیر به بررسی بورس نیویورک و روند قیمت سهام پرداخت. او از طریق نوشتن مقالات در ” والاستریت ژورنال ” باعث آشنایی مردم با دیدگاههای و اصول و مبانی نظرات خود گردید. به همین دلیل است که پژوهشهای او در بازار سهام آمریکا را مقدمه ای برای آموزش تحلیل تکنیکال میتوان مبدانی برای رشد و گسترش تحلیل تکنیکال در طی صد سال اخیر دانست.
تمرکز نظریهها و دیدگاههای وی بر روی ساختار حرکت و روند قیمت بوده و پیروان وی موفق شدند با تکامل دیدگاه او، در تاریخچه تحلیل تکنیکال روشی را برای تحلیل و پیشبینی آینده قیمت تحت عنوان تحلیل تکنیکال در بازارهای مالی به جهان معرفی کنند. آخرین نوشتههای داو در آوریل ۱۹۰۲ منتشر شد و کسی که فراتر از زمان خود میاندیشید، هشت ماه بعد در ۴ دسامبر ۱۹۰۲ در شهر بروکلین نیویورک و در سن ۵۱ سالگی از دنیا رفت.
بدون تردید داو سهم بزرگی در شکلگیری دانش تحلیل تکنیکال و شناخت بازار سرمایه و چگونگی عملکرد آن مقدمه ای برای آموزش تحلیل تکنیکال به مردم داشته است. او به خوبی بازار را درک کرد و با بینش کافی هشدارها و نظرات حرفهای خود را باصداقت برای سرمایهگذاران مینوشت.
باگذشت سالهای هنوز شاخصی که او پایهریزی کرد به عنوان مطرحترین نماگر بازار سهام و استفادهکنندگان از دانش تحلیل تکنیکال است. نام این شاخص به یاد آورنده کسی است که مبانی و اصول نظریهاش به خوبی رفتار بازارها را توضیح میدهد و برای بسیاری از سرمایهگذاران و تحلیل گران الهامبخش است. هنوز پایههای نظریه داو پاسخ گوی نیاز سرمایهگذاران است و تا امروز کسی نه آنها را به طور کامل رد کرده و نه جایگزینی برای آن معرفیشده است.
گفتارها و دیدگاههای وی در مورد رفتار بازار و مباحث روند به «نظریه داو» شهرت یافته است که اساس و بنیان دانش تحلیل تکنیکال را میسازد. نظریه داو بر مبنای فلسفهای است که میگوید قیمت یا شاخص بازار، هر عامل مهم و معنیداری را به درون خود جذب میکند و آشکارا آن را بازتاب میدهد. امروزه بسیاری از ابزارهای که در دانش تحلیل تکنیکال مورد استفاده تحلیل گران قرار میگیرد. مبنای شکلگیری آنها نظریات داو میباشد.
اصول نظریه داو در تاریخچه تحلیل تکنیکال
- بازار همهچیز را منعکس میکند (همهچیز در قیمت لحاظ شده است)
- قیمتها بر اساس روندها حرکت میکنند (تغییرات قیمت تصادفی نیست)
- تاریخ تکرار میشود (واکنشی تکراری به محرکهای مشابه در بازار نشان داده میشوند)
۱ – بازار همهچیز را منعکس میکند و همهچیز در قیمت لحاظ میشود
درصورتیکه افراد این اصل را به درستی و کاملاً درک نکرده باشند، شاید یادگیری تحلیل تکنیکال برای آنها امری بیهوده باشد چون تحلیلگران تکنیکال این اصل را مهمترین باور خود میدانند. یک تحلیلگر تکنیکال اعتقاد راسخ دارد فاکتورهای بنیادی، سیاسی، جغرافیایی و همه موارد و اتفاقات دیگر در قیمت یک سهم اثر خود را میگذارد و نیازی به بررسی این موارد نیست و فقط باید به تحلیل نمودار قیمت پرداخت. پس تنها کاری که باقی میماند بررسی حرکات قیمت است که تحلیل تکنیکال دلیل آنرا عرضه و تقاضا میداند. قیمت نیز تابعی از عرضه و تقاضاست و چنانچه تقاضا از عرضه پیشی بگیرد قیمت سهام افزایش و درصورتیکه میزان عرضه بیش از تقاضا باشد، قیمت سهام کاهش مییابد.
۲ – قیمتها دارای روند هستند و تغییرات قیمت تصادفی نیست
تحلیلگران تکنیکال باور دارند قیمتها بر اساس روندها حرکت میکنند به معنی اینکه بعد از شکلگیری یک روند، قیمت تمایل دارد در همان جهت و روند قبلی به حرکت ادامه دهد تا زمانی که روند مخالف آن شکل بگیرد. این فرضیه را میتواند بیان دیگری از « قانون اول نیوتن » درباره حرکت دانست و میتوان آن را به این صورت نیز گفت که قیمتها تا زمانی که عواملی بازدارنده آنها را از روند خود منحرف نکردهاند، تمایل دارند به روند فعلی خود ادامه دهند.
۳ – تاریخ تکرار میشود
اصل مهم دیگری که در تحلیل تکنیکال وجود دارد این است که تاریخ (در قالب حرکات قیمت) تمایل دارد تکرار شود. تحلیل تکنیکال برای بررسی حرکات قیمت در بازار و درک روندها از نمودارها و الگوهای قیمت استفاده میکند. باوجودیکه از این نمودارها و برخی از الگوها بیش از ۱۰۰ سال است که استفاده میشود، تحلیلگران تکنیکال هنوز اعتقاد به مناسب بودن آنها دارند چون الگوهایی تکراری را در تحرکات قیمت نشان میدهند.
در تحلیل تکنیکال از ابزارهای متفاوتی ازجمله: حمایت و مقاومتها، خطوط روندها، کانالهای قیمتی استفاده میشود. در تحلیل تکنیکال روشهای متفاوتی با استفاده از اندیکاتورها و روشهای مبتنی بر قیمت وجود دارد.
سالها بعد شخصی به نام الیوت سبک جدیدی از تحلیل تکنیکال را معرفی کرد، که معتقد بود قیمتها در امواج مشخصی در حرکتند.
تاریخچه نظریه موج الیوت در تحلیل تکنیکال
۱۹۳۸ کتاب اصول موج به عنوان اولین مرجع برای مبحثی که امروزه به نام نظریه موج الیوت شناخته میشود منتشر شد.۱۹۶۴ الیوت دو سال قبل از مرگش در سال کتاب راز هستی تلاش و کارهای خود را نوشت. ۱۹۷۸ فروست و رابرت پرچتر با همکاری هم کتاب نظریه امواج الیوت را منتشر کردند.۱۹۸۰ پرچتر در کتاب تلاشهای بزرگ الیوت اثری ماندگار باقی گذاشت.
اصول اولیه موج
سه جنبه مهم در نظریه موج وجود دارد: الگو ، نسبت و زمان
الگو در نظریه موج به الگوهای موج و اشکال آن اشاره دارد که مهمترین جزء نظریه است.
تحلیل نسبتها برای تعیین نقاط صحیح و قیمتهای هدف از طریق اندازهگیری ارتباط بین موجهای مختلف کاربرد دارد. روابط زمان برای تائید کردن الگوهای موج و نسبتها بکار میرود.
نظریه موج الیوت اصولاً برای میانگینهای بزرگ بازار سرمایه بکار میرود مخصوصاً برای میانگین صنایع داوجونز.
ابتدایی ترین تعریف این نظریه: بازار سرمایه بر اساس یک آهنگ یا ریتم مکرر شامل ۵ موج افزایشی حرکت میکند که در ادامه با ۳ موج کاهشی همراه میشود. بعدها تحلیلگران دیگری با اضافه کردن و روشهای متفاوتی امواج الیوت را معرفی کردند.
تحلیل تکنیکال چیست و چه کاربردی دارد؟ + ویدیو
تحلیل تکنیکال یکی از روشهای تحلیل قیمت مقدمه ای برای آموزش تحلیل تکنیکال و بررسی بازارهای مالی است که معاملهگران و سرمایهگذاران در کنار تحلیل فاندامنتال از آن استفاده میکنند.
تحلیل فاندامنتال شامل بررسی بیانیههای مالی یک شرکت، وضعیت شبکه یک ارز دیجیتال و پیگیری رویدادها و اخبار آن (شامل ارائه برخی بروزرسانیها، انتقال به شبکه اصلی، گردهمایی و …) است، در حالی که در تحلیل تکنیکال با استفاده از تاریخچه حجم و قیمت میتوان وضعیت یک ارز دیجیتال را سنجید و در مورد آن تصمیمگیری کرد.
تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیل تکنیکال که در واقع کار با نمودار و ابزارهای آن است، نوع خاصی از تحلیل به شمار میرود که رفتار آینده بازار را با توجه به حرکات قبلی قیمت و دادههای حجم معاملات پیشبینی میکند.
تحلیل تکنیکال در شکل ابتدایی خود در قرن ۱۷ در آمستردام هلند و در قرن ۱۸ در ژاپن مورد استفاده قرار میگرفت، اما شکل مدرن این تحلیل از فعالیتهای چارلز داو، خالق شاخص اقتصادی میانگین صنعتی داو جونز، آغاز شد.
این نوع تحلیل که در بازارهای مالی سنتی مانند سهام و بورس به کار میرود را میتوان در بازار ارز دیجیتال نیز استفاده کرد.
با وجود آنکه در تحلیل تکنیکال با شاخصها، اعداد و نمودارها سروکار دارید، این تحلیل به نوعی مطالعه رفتار انسانها در بازارهای مالی محسوب میشود. رفتارهایی که با احساسات انسانی عجین شده و گاهی خود را در قالب ترس و طمع در شرایط مختلف نشان میدهد.
باید توجه داشت تمام معاملهگرانی که یک سهام در بازار بورس یا یک ارز دیجیتال در صرافیها را خرید و فروش میکنند، در واقع «بازار» را برای آن ارز دیجیتال یا سهام شکل میدهند و «احساسات» این معاملهگران و سرمایهگذاران است که قیمت را تعیین میکند.
به عبارتی دیگر نیروهای «عرضه» (Supply) و «تقاضا» (Demand) که هسته بازارهای مالی را شکل میدهند، به نوعی از احساسات معاملهگران ناشی میشوند که بر اساس آنها حرکات قیمتی شکل میگیرد. پس تحلیل تکنیکال را میتوان به نوعی تحلیل رفتارهای انسانی نیز تعریف کرد.
لازم به اشاره است که از تحلیل تکنیکال در بازارهای تحت شرایط عادی با حجم معاملات و نقدینگی بالا میتوان پاسخ مناسبتری دریافت کرد.
تحلیل تکنیکال، رویهای درست یا غلط؟
آخرین باری که هواشناسی پیشبینی دقیقی ارائهداد را به یاد میآورید؟ احتمالا برخی از این پیشبینیها درست از آب درنیامده باشند. حتی در بسیاری از موارد پیشبینی کردن کار بیهودهای به نظر میرسد چرا که بسیاری از آنها نتیجه اشتباهی را پیشبینی میکنند. با این حال چرا باز هم به پیشبینیهای هواشناسی گوش میدهیم؟
پیشبینیها در کل مفید هستند، چراکه ما را برای اتفاقی که احتمال وقوع آنها وجود دارد، آماده میکنند. مثلا اگر هواشناسی هوا را بارانی پیشبینی کرده باشد، ما برای اطمینان با خودمان چتر میبریم و اگر آفتابی پیشبینی کند، عینک آفتابی خود را میزنیم. میدانیم که احتمال دارد به وسایل همراهمان نیاز پیدا نکنیم اما به هر حال برای این اتفاقها آماده خواهیم بود.
تحلیل تکنیکال هم شباهت زیادی با پیشبینی هواشناسی دارد. تحلیلگران تکنیکال میدانند برای چه اتفاقی آماده شوند، اما این را نیز به خاطر دارند، که قیمتها همیشه موافق نظر آنها حرکت نمیکند. بیایید برخی از دلایلی که پیشبینی هواشناسی به تحلیل تکنیکال شباهت دارد را بررسی کنیم:
۱. در پیشبینی هواشناسی دما و فشار اندازهگیری میشود و با استفاده از این اطلاعات تغییرات آب و هوایی مانند جبههها و مناطق کمفشار و پرفشار بررسی میشود. در تحلیل تکنیکال پارامترهای قیمت و حجم معاملات به عنوان ورودی استفاده میشوند تا درباره حرکات بازار که ترس و طمع، روندها، بازگشت روندها و غیره مطلع شویم.
۲. با وجود دسترسی به انبوه دادهها در هواشناسی، هنوز از تجربه و درک شخصی در پیشبینی نهایی استفاده میشود. تحلیلگران تکنیکال نیز به همین صورت در بسیاری از موارد از تجربه خود بهره میبرند.
۳. پیشبینی دقیق هوا بستگی به دانش فردی از اطلاعات و آب و هوای محلی دارد. فرضا اگر شخص پیشبینی کننده از تگزاس به آلاسکا مهاجرت کند، برای اینکه با آب و هوای آلاسکا آشنا شود، کمی زمان نیاز خواهد داشت. همین شرایط در تحلیل تکنیکال نیز حاکم است. کسانی که در بازار بورس نیویورک معامله میکنند، برای عادت به بازار کالا یا بازار ارزهای دیجیتال نیاز به زمان دارند. چراکه بازارهای بورس بزرگ با بازارهای بورس کوچک تفاوت دارند.
۴. در اوایل دورانی که پیشبینی هواشناسی شکل گرفت، برخی از افراد سودجو سعی داشتند مردم را قانع کنند که میتوانند آب و هوا را کنترل کنند یا حداقل پیشبینیهای بسیار دقیقی از آب و هوا دارند که هرگز به خطا نمیرود. متاسفانه در زمینه تحلیل تکنیکال هم افرادی وجود دارند که بر بینقص بودن و درست بودن همیشگی تحلیلهای خود اصرار دارند.
۵. پیشبینیهای هواشناسی معمولا زمانی که شرایط تغییر نمیکند، درست از آب درمیآید. اگر آسمان سه روز گذشته آفتابی باشد و جبهه آبوهوایی بزرگی هم وارد نشود، احتمالا امروز هم آفتابی خواهد بود. تحلیلهای تکنیکال هم معمولا وقتی اخبار مهم و جدیدی یا رویداد خاصی اتفاق نیافتد، به درستی جواب میدهد. با وقوع تغییرات بزرگ امکان پیشبینی بهصورت دقیق هم در هواشناسی و هم در بازار مالی بسیار مشکل میشود.
۶. پیشبینی هواشناسی و تحلیل تکنیکال معمولا در مقیاسهای متوسط کاربرد بهتری دارند. همانطور که پیشبینی هوا برای یک شهر بزرگ امکانپذیر است اما برای منطقهای از شهر بسیار سخت است. همین شرایط در تحلیل تکنیکال نیز وجود دارد بهصورتیکه پیشبینی ثانیه به ثانیه بازار بسیار سخت است و استفاده از تحلیلهای روزانه یا هفتگی میتواند موثرتر واقع شود. همچنین پیشبینی هوای یک کشور یا یک بازار مالی در بازه زمانی طولانیمدت (مثلا بازار ارزهای دیجیتال امسال سال خوبی نخواهد داشت) شاید استفاده چندانی نداشته باشد.
سعی کنید این مقایسه بین پیشبینی هوا و تحلیل تکنیکال را به یاد داشته باشید تا از مزیتهای این تحلیل و محدودیتهای آن آگاه باشید.
آموزش تحلیل تکنیکال
برای آموزش تحلیل تکنیکال منابع مختلفی در سطح اینترنت وجود دارد و همچنین کتابهای زیادی برای آموزش این علم نوشته شده است. با این وجود، تحلیل تکنیکال نیز مانند سایر علوم با استفاده از ابزارهای جدید ارتقا مییابد و با توجه به بازار مالی مورد استفاده، تکنیکها و شاخصهای جدیدی به آن افزوده میشود.
همچنین از مطالب مربوط به آموزش تحلیل تکنیکال که در سایت ارزدیجیتال در حال انتشار است نیز میتوانید استفاده کنید:
سوالات متداول
تحلیل تکنیکال ابزاری برای بررسی احتمالات مختلف در نمودارهای قیمتی است. با تحلیل تکنیکال میتوان سطوح عرضه و تقاضا را شناسایی کرده و برای ریزشها و رشدهای احتمالی آماده شد.
این به خود شما بستگی دارد که چه نوع تحلیلگری هستید. برخی تحلیلگران موفق تنها تحلیل تکنیکال را در معاملات خود به کار میبرند و برخی دیگر با افزودن تاثیر اخبار و تحلیل بنیادی به تحلیل نمودارهای قیمتی، به چشمانداز گستردهتری میرسند.
کتابها و منابع مختلفی برای آموزش مقدماتی و پیشرفته تحلیل تکنیکال نوشته شده است؛ با این حال در سایت ارزدیجیتال با دنبال کردن سری آموزشهای تحلیل تکنیکال میتوانید با اصول اولیه تحلیل تکنیکال بیشتر آشنا شوید.
تاریخچه تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال یکی از روش هایی است که برای ارزیابی و تحلیل سهام و بازارهای مالی با استفاده از نمودارهایی مانند قیمت یا میزان و حجم معاملاتی که در طول زمان های مشخصی انجام شده صورت می گیرد. از طریق تحلیل تکنیکال معامله کنندگان می توانند میزان حرکات یا نوسانات قیمت ها را برای آینده پیش بینی کنند. در این مقاله تاریخچه ای در خصوص تاریخچه تحلیل تکنیکال را بیان می کنیم.
تاریخچه تحلیل تکنیکال به بیش از ۳۰۰ سال بیش باز می گردد و همه چیز از مشاهدات معامله گران به تغییرات قیمت و سهام شروع شده است. هلندی ها و ژاپنی ها اولین کسانی بودند که در تحلیل تکنیکال پیشقدم شدند. حتی روش تکنیک های شمعی برای نخستین مرتبه در ژاپن برای قیمت برنج پایه گذاری شد.
در قرن هفدهم «جوزف وگا» در هلند و در قرن هجدهم «مونه هیسا هما» در ژاپن از جمله اولین نفراتی بودند که این شکل از پیش بینی قیمت را رواج دادند. اما زمینه های پیشرفت آن برای نخستین بار توسط «چارلز داو» در آمریکا پایه گذاری شد. چارلز هنری داو (charles dow) روزنامه نگار آمریکایی در نوامبر ۱۸۵۱ در شهر «استرلینگ کانک نیکت» به دنیا آمد. وی در ۲۹ سالگی به نیویورک رفت و دراین شهر وارد بازارهای سرمایه گذاری شد. او ابتدا با نوشتن گزارش ها و مقالات به عنوان خبرنگار حوزه مالی در روزنامه ای کار خود را آغاز کرد.
چارلز داو پدر علم تحلیل تکنیکال
او درهمان سال از «ادوارد دیویس جونز» که در زمینه تحلیل گزارشهای مالی فعالیت میکرد دعوت به همکاری نمود. تا اینکه در نوامبر ۱۸۸۲ نشریه داو جونز وشرکا در زمینه تحلیل وسرمایه گذاری را تاسیس نمود. بعد از مدتی «چارلز برگ استرسر» هم به آنها ملحق و پس از گذشت زمانی کوتاه آمار مشترکین آنها به بیش از ده هزار نفر رسید. در نتیجه نشریه داو جونز و شرکا به یکی از مهم ترین منابع اخبار و اطلاعات سرمایه گزاران تبدیل شد.
درجولای۱۸۸۴ داو توانست میانگین های داوجونز را به وجود آورد که از ۹ سهم راه اهن و دو شرکت صنعتی تشکیل شده بود. این شاخص در ۲۶ می ۱۸۹۶ بر اساس میانگین دلاری ۱۲ سهم پیشرو در صنایع آمریکا به وجود آمد که البته از آن ۱۲ سهم امروزه فقط سهام شرکت جنرال الکتریک باقی مانده است. در سال۱۸۸۹، داو، روزنامه «وال استریت ژورنال» را تأسیس کرد که از آن زمان تا امرزو یکی از معروفترین جراید در حوزه بازار سهام در نیویورک به شمار می آید.
داو با سعی بسیار خود در بررسی بورس نیویورک و روند قیمت سهام از طریق نشر مقالات در وال استریت ژورنال، مردم راذبا اصول و مبانی اولیه تحلیل تکنیکال آشنا کرد. به همین سبب وی سهم بسزایی در گسترش این روش تحلیل در طی ۱۰۰ سال اخیر داشته است و پیروانش با تکمیل دیدگاه وی در رشد و تکمیل آن یاری رساندند.
گفتار و دیدگاه داو درمورد رفتار بازار و روند آن که به نظریه داو مشهور است، بر مبنای فلسفه ای است که می گوید قیمت یا شاخص بازار، هر عامل مهم و معناداری را به درون خود جذب کرده و آن را بازتاب می دهد.
اصول نظریه داو
داو سه اصل بسیار مهم را سر رشته تحلیل تکنیکال قرار داد و می توان گفت با این سه اصل تاریخچه تحلیل تکنیکال آغاز شد:
۱- بازار همه چیز را منعکس می کند:
اگر کسی این اصل را به درستی درک نکرده باشد، یادگیری تحلیل تکنیکال تقریباً برایش بیهوده است. تحلیلگران اعتقاد دارند فاکتورهای بنیادی، سیاسی، جغرافیایی و سایر اتفاقات در قیمت هر سهم تاثیر می گذارد و قیمت تمامی این عوامل را منعکس می کند.
۲- قیمت ها دارای روند بوده و تغییرات آن ها تصادفی نیستند:
این بدین معناست که بعد از شکل گیری یک روند، قیمت در همان جهت حرکت می کند، تا زمانی که روندی مخالف آن شگل بگیرد. این فرضیه را می توان بیان دیگری از «قانون اول نیوتن» درباره ی حرکت دانست. پس قیمت ها تا زمانی که عامل بازدارنده ای مسیر آنها را منحرف نکند، به همان سو پیش می روند.
۳- تاریخ تکرار می شود:
اصل مهم دیگری این است تاریخ، تمایل به تکرار دارد. تحلیل تکنیکال برای بررسی نوسانات قیمت در بازار و درک روندها، از نمودار و الگوهای قیمت استفاده می کند و این الگوها سالهاست که مورد قبول واقع شده اند.
با بیان این سه اصل از سوی داو، دیگر تحلیلگران و ریاضی دانانی که به این روش از پیش بینی آینده علاقهمند بودند، الگویی را برای کار خود یافتند و در نتیجه امروزه شاهد روش ها و تکنیک های بسیار زیادی در این حوزه هستیم. از دیگر اشخاصی که دانش تحلیل تکنیکال را بیش از پیش گسترش داده اند می توان به «رالف الیوت»، «ویلیام گن»، «آلن حال اندرو» و «گویچی هوسودا» نیز اشاره نمود که در آینده از دستاوردهای مهم این اشخاص نیز، مطالبی را خدمت شما ارایه خواهیم کرد.
تحلیل تکنیکال در بازار سهام (بخش دوم) انواع نمودارهای قیمت
در بخش اول تحلیل تکنیکال مقدمه ای از تحلیل تکنیکال مطرح گردید. در این بخش قصد داریم انواع نمودارهای قیمت که شامل نمودار خطی، نمودار میله ای و نمودار شمعی است، را معرفی نماییم. مهمترین نمودار قیمتی در تمامی بازارهای مالی دنیا از جمله بورس ایران، نمودار شمعی است. لذا تمرکز اصلی ما بر این نوع نمودار خواهد بود.
در بخش اول تحلیل تکنیکال مقدمه ای از تحلیل تکنیکال مطرح گردید. در این بخش قصد داریم به معرفی اجزای تشکیل دهنده نمودارهای قیمت بپردازیم.
انواع نمودار قیمت:
۱- نمودار خطی ( Line Chart)
۲- نمودار میله ای (Bar Chart)
۳- نمودار شمعی (Candle مقدمه ای برای آموزش تحلیل تکنیکال Stick Chart)
۱- نمودار خطی:
این نوع نمودار ساده ترین نوع نمایش قیمت می باشد. به صورتی که قیمت در هر روز با یک خط به هم وصل می کنند. این نوع نمودار اطلاعات زیادی به معامله گر نمی دهد و تنها از طریق این نمودار می توان روند حرکتی قیمت را نشان داد.
۲- نمودار میله ای:
رسم نمودار میله ای احتیاج به قیمت باز شدن (ابتدایی)، بسته شدن(پایانی)، بیشترین (بالایی) و کمترین(پایینی) دارد. خط عمودی در نمودار میله ای، بیشترین و کمترین قیمت آن دوره را نمایش می دهد. خط افقی در سمت چپ خط عمودی، قیمت باز شدن را نشان می دهد. خط افقی در سمت راست خط عمودی، قیمت بسته شدن را نمایش می دهد.(شکل شماره ۱)
۳- نمودار شمعی:
بهترین نمودار رسم قیمت می باشد و تحلیل تکنیکال روی این نوع نمودار انجام می شود. این نوع نمودار اولین بار توسط ژاپنی ها روی برنج استفاده شده است. با وجود آن که برای رسم نمودارهای میله ای و نمودارهای شمعی از اطلاعات مشابهی استفاده می شود، ولی به سادگی می توان دید که به صورت متفاوتی ترسیم می شوند. به قسمت ضخیم و کلفت شمع ها، بدنه اصلی گفته می شود. بدنه اصلی دامنه بین قیمت باز شدن(ابتدایی) و قیمت بسته شدن (پایانی) را در بر می گیرد. زماین که بدنه اصلی سیاه (یا توپر) باشد به این معناست که قیمت نهایی (پایانی) دوره کمتر از قیمت ابتدایی آن است. (قیمت در آن دوره کاهش یافته است). اگر بدنه اصلی سفید (توخالی) باشد، به معنای این است که قیمت پایانی بیشتر از قیمت باز شدن در آن دوره است. (قیمت در آن دوره افزایش داشته است). خطوط باریک بالا و پایین بدنه اصلی، سایه خوانده می شود. سایه ها حد بین بالاترین و پایین ترین قیمت را نشان می دهند. سایه بالای بدنه اصلی، سایه بالایی و سایه پایین بدنه اصلی، سایه پایینی نامیده می شود. بر همین اساس، بالاترین نقطه سایه بالایی، بیشترین قیمت دوره و پایین ترین نقطه سایه پایینی، کمترین قیمت دوره را نمایش می دهند. به دلیل شباهت این خطوط به شمع و فیتیله آن، این نمودارها را نمودارهای شمعی می نامند.(شکل شماره ۲)
مهمترین قسمت یک شمع، بدنه اصلی آن است. سایه ها به عنوان یک عامل فرعی در نوسانات قیمت مطرح هستند. در جلسه آینده به انواع نمودارهای شمعی یا کندل استیک ها خواهیم پرداخت.