آموزش گام به گام فارکس

تحلیل فنی نمودار

آموزش اندیکاتور شاخص قدرت نسبی (RSI)

یکی دیگر از پرطرفدارترین اندیکاتورها در کنار اندیکاتور مکدی، شاخص قدرت نسبی یا RSI می‌باشد که تحلیلگران زیادی از استفاده می‌کنند.

اندیکاتور شاخص قدرت نسبی یا (Relative Strength Index) توسط ولز ویلدر طراحی و توسعه یافته است که از خانواده نوسانگرها می‌باشد و مانند اندیکاتور مکدی از میانگین متحرک در محاسبات آن استفاده شده است و در آن، دوره محاسبه به صورت متغیر است که در حالت پیش‌فرض و استاندارد ۱۴ روزه می‌باشد. این اندیکاتور یک شاخص جهت بررسی Momentum بازار (گرایش) و قدرت حرکت آن می‌باشد که برخی منابع آن را به عنوان یک اندیکاتور پیشرو در نظر می‌گیرند ولی با توجه به ویژگی نوسانی این اندیکاتور، بهتر است آن را جزو خانواده اندیکاتورهای تاخیری در نظر بگیریم.

گرایش بازار (Momentum) چیست؟

مومنتوم یا گرایش یکی از مفاهیم فیزیک است که قدرت و شتاب یک جسم در حال حرکت را مورد بررسی قرار می‌‌دهد. در واقع مومنتوم بیان می‌کند که یک جسم در حال حرکت توانایی دارد تا در همان جهت به مسیر خود ادامه دهد تا زمانی که یک جسم خارجی مانع از حرکت آن شود و یا مسیر آن را تغییر دهد.

مومنتوم = جرم X سرعت

در تصویر فوق شاهد یک مثال بسیار خوب از مفهوم مومنتوم هستیم؛ توپ‌های ساچمه‌ای به یک دیگر نیروی حرکتی وارد می‌کنند و این مومنتوم تا زمانی که یک نیروی خارجی مانع از ادامه حرکت آنها نشود و یا انرژی آنها تخلیه نشود، به حرکت خود ادامه می‌دهند.

حال همین مثال را در مورد RSI و بازار سرمایه بیان می‌کنیم؛ قیمتها همواره به سمتی مشخص حرکت می‌کنند و از روند خود پیروی می‌کنند تا زمانی که یک نیروی خارجی جهت حرکت را تغییر دهد. این موضوع به اصل روندها در تحلیل تکنیکال نیز مرتبط می‌باشد و بیان می‌کند که روندهای گذشته ممکن است تا دوره مشخصی از آینده نیز ادامه داشته باشند.

شاخص قدرت نسبی با بررسی دوره زمانی مشخص که به صورت استاندارد ۱۴ روزه می‌باشد، قدرت خرید و فروش در یک گزینه معاملاتی را مورد بررسی قرار ‌می‌دهد و آن را در یک نمودار با سه بازه مختلف نشان می‌دهد. همان طور که بیان شد RSI یک نوسانگر است و این نوسانگر بین دو سطح ۰ تا ۱۰۰ نوسان می‌کند.
همچنین در این بین، سطوح بسیار مهمی تعریف شده است که سطح ۰ تا ۳۰ به عنوان ناحیه اشباع فروش و سطح ۷۰ تا ۱۰۰ به عنوان ناحیه اشباع خرید نام‌گذاری می‌شود.

مثال RSI

ناحیه اشباع فروش و ناحیه اشباع خرید

در توضیحات فوق اشاره کردیم که قدرت و شتاب در یک جهت خاص با ورود یک نیروی خارجی و یا با تخلیه انرژی تغییر جهت خواهد داد. در اندیکاتور RSI دو ناحیه به نامهای اشباع خرید و اشباع فروش وجود دارد که نشانگر کند شدن و اتمام خرید و فروشهای افراطی می‌باشد. به بیان دیگر زمانی که به ناحیه زیر ۳۰ در اندیکاتور RSI می‌رسیم کم‌کم شاهد کاهش فروشهای افراطی در بازار هستیم و احتمالا قدرت خرید در بازار افزایش پیدا خواهد کرد و زمانی که در ناحیه ۷۰ به بالا هستیم احتمالا خریدهای افراطی رو به پایان است و توقع داریم که فشار خریداران کاهش یابد و شاهد عرضه پر قدرت در بازار باشیم.

ناحیه اشباع فروش و ناحیه اشباع خرید

در تصویر فوق شاهد قدرت RSI هستیم که دو بار در ناحیه اشباع خرید و یک‌بار در ناحیه اشباع فروش توانسته است حرکت بزرگ بعدی را حدس بزند. نکته قابل توجه این است که RSI در خانواده نوسانگرها می‌باشد و از حیث سیگنال زمانی جزو اندیکاتورهای تاخیری به حساب ‌می‌آید؛ لذا بهتر است به حرکت نمودار قیمت وزن بیشتری نسبت به RSI داده شود و صرفا از این شاخص در قالب یک نمودار کمکی استفاده گردد.

چگونه از RSI سیگنال صحیحی دریافت کنیم؟

با اندیکاتور RSI آشنا شدیم و سطوح آن را بررسی کردیم. در مورد دو سطح بسیار مهم توضیحاتی ارائه دادیم که دقیقا مبنای سیگنال RSI محسوب می‌شوند و نقش مهمی در این اندیکاتور ایفا ‌می‌کنند.

سیگنال خرید: گاهی اوقات در بازار شاهد عدم جذایت قیمت برای خریداران و همچنین شتاب‌زدگی فروشندگان هستیم که در این حالت شرایطی بوجود می‌آید که فروش افراطی در بازار و با حجم بالا اتفاق می‌افتد. در این شرایط نمودار RSI به مرور زمان سطح ۳۰ را شکسته و شاخصی کمتر از ۳۰ را نمایش می‌دهد.
بعد از نوساناتی که شاخص RSI در زیر سطح ۳۰ خواهد داشت به مرور زمان فروشهای افراطی تضعیف خواهند شد و شرایطی بوجود می‌آید که مجددا تمایل خریداران برای ورود به بازار افزایش می‌یابد؛ در این شرایط شاخص RSI شروع به رشد خواهد کرد و زمانی که سطح ۳۰ از پایین به بالا شکسته شود سیگنال خرید را صادر می‌کند.

اندیکاتور-سیگنال-خرید-RSI

سیگنال فروش: افزایش تقاضا و ورود نقدینگی سنگین به بازار باعث افزایش تدریجی قیمت خواهد شد و این روند مادامی که قیمتها برای خریداران دارای جذابیت باشند ادامه خواهد داشت. افزایش قیمت و کاهش خریدهای افراطی شرایطی را به وجود می‌آورد که به آن اشباع خرید می‌گویند و در این حالت غول بزرگ سرمایه به تدریج اقدام به فروش خواهد کرد و با توجه به اینکه جمعیت خریداران در بازار کاهش یافته است، قیمتهایی پایین‌تری برای خرید جذابیت پیدا می‌کنند که این مسئله باعث کاهش قیمت گزینه سرمایه‌گذاری خواهد شد. در این حالت شاخص RSI شروع به نزول از ناحیه اشباع خرید (سطح بالای ۷۰) خواهد کرد و شکست سطح ۷۰ خبر خوبی برای دارندگان این سهم نخواهد بود و این یعنی تمایل بالای سرمایه‌گذاران برای فروشهای بیشتر.

سیگنال فروش RSI

واگرایی در RSI

این اندیکاتور یکی از بهترین اندیکاتورها برای تشخیص واگرایی می‌باشد و در صورتی که در کنار مکدی بر روی ضعف در روند اتفاق نظر داشته باشند به احتمال بسیار زیادی باید شاهد برگشت قیمت باشیم. واگرایی زمانی در RSI رخ می‌دهد که شاهد ناهماهنگی بین نمودار قیمت و نمودار RSI باشیم که در این حالت شاهد ضعفی در روند هستیم که ممکن است جهت حرکت قیمت را کاملا تغییر دهد.

واگرایی در RSI

خط روند بر روی نمودار RSI

یکی از تکنیک‌هایی که برخی از تحلیلگران مورد استفاده قرار می‌دهند تکنیک ترسیم خط روند بر روی اندیکاتور RSI می‌باشد که در این حالت از نواحی برگشتی و یا شکست خط روند سیگنال می‌گیرند.

تفاوت تحلیل تکنیکال کلاسیک و پرایس اکشن

تفاوت تحلیل تکنیکال کلاسیک و پرایس اکشن

تحلیل تکنیکال یک روش تحلیلی کلاسیک برای پیشی روند و قیمت بازار است. در این روش داده های قبل نمودار با زمان حال آن مقایسه می شوند و از ابزارها و اندیکاتورها در این راستا بهره می گیرند. پرایس اکشن، یکی از متدهای تحلیل تکنیکال است که به ساده بودن نمودار تکیه دارد و از اندیکاتورها یا ابزارهای خاصی استفاده نمی کند. این روش نوین، کارا و دقیق است.

تفاوت تحلیل تکنیکال کلاسیک و پرایس اکشن

تفاوت تحلیل تکنیکال کلاسیک و پرایس اکشن

بزرگترین هدف از تحلیل هر بازار مالی، کسب سود است. افراد با توجه به دانش و تجربه خود به سمت تحلیل های متفاوتی جلب می شوند. برخی تحلیل تکنیکال کلاسیک را ترجیح می دهند، برخی تحلیل های فاندامنتال و برخی دیگر فقط بر پرایس اکشن تکیه می کند که تنها یک روش معاملاتی ساده است. گاهاً متخصصان این حوزه سر جنگ هم با هم پیدا می کنند و می خواهند به دنیا ثابت کنند که فقط روش آنها قابل اعتماد است. برخی نیز با بی تفاوتی از تمام این تحلیل ها و ر.ش ها در کنار هم بهره می گیرند. سوالی که مطرح می شود این است که تحلیل تکنیکال و پرایس اکشن چیست و آیا فرقی با هم دارند؟ جواب ما به این سوال هم “آری” و هم “خیر” است. در این مقاله سعی داریم به این مسئله بپردازیم، پس با ما همراه باشید.

تحلیل تکنیکال کلاسیک چیست؟

تفاوت تحلیل تکنیکال کلاسیک و پرایس اکشن

تحلیل تکنیکال یا همان تحلیل فنی، روشی است برای تحلیل بازار به منظور کسب سود است. در این روش بدون در نظر گرفتن تاثیر اخبار و یا روانشناسی بازار، برای پیش بینی قیمت فقط به نمودار و داده ها آن توجه کرده و قیمت ها و حجم معاملات را در زمان حال با داده های گذشته بازار مقایسه می کنیم. در این میان از ابزارهای خاصی نیز بهره می گیریم که شامل اندیکاتورها، اوسیلاتورها، الگوهای متنوع نمودار و غیره … می شود. این ابزارها به ما کمک می کند تا نمودار را دقیق تر و سریع تر رصد و تحلیل کنیم. در واقع با این ابزارها، نمودار را به طور فنی و تکنیکالی مورد مطالعه و بررسی قرار می دهیم تا بفهمیم چه اتفاقی در بازار افتاده بود و با توجه به قبل، بعد را پیش بینی کنیم.

پرایس اکشن چیست؟

تفاوت تحلیل تکنیکال کلاسیک و پرایس اکشن

روش تحلیلی پرایس اکشن، در واقع زیر شاخه ای از تحلیل تکنیکال به حساب می آید و نمی توان آن را به طور کل روش معامله گری و تحلیلی مجزایی در نظر گرفت. در واقع افرادی که با این روش کار می کنند، به اندیکاتورها و ابزارهای تکنیکالی کاری ندارند و برایشان مهم نیست قبلاً در بازار چه اتفاقی افتاده بود. فقط به این دقت دارند که در حال حاضر چه اتفاقی در بازار در حال وقوع است. آنها عقیده دارند همه چیز در نمودار و قیمت نهفته است و هیچ آشفتگی ای در بازار نیست. در واقع پرایس اکشن تریدرها، الگوهای قیمت را تحلیل می کنند و به نمودار ساده نگاه می کنند. اندیکاتورها معمولاً کمی عقب تر از بازار عمل می کنند و به همین دلیل طرفداران پرایس اکشن از آنها صرف نظر می کنند و فقط تغییرات قیمت نمودار را مد نظر قرار می دهند. آنها با سویینگ ها (همان قله ها و دره های نمودار)، خطوط مقاومت و حمایت، نمودار میله ای و شمعی کار دارند و الگوهای شمعی را بسیار حائز اهمیت دانسته و مد نظر قرار می دهند.

تریدرهای پرایس اکشن، با تکیه بر این واقعیت که اندیکاتورهای تکنیکالی همچون مکدی، میانگین متحرک و غیره … با تاخیر قیمت را بررسی می کنند و وجود همین شاخص ها مانع از این است که فرد به طور کامل به تغییرات قیمت توجه کند، آنها را دست و پا گیر دانسته و همه چیز را ساده می بینند.

این روش مزایای زیادی دارد و به دلیل همین مزایا طرفداران زیادی را نیز به خود جلب کرده است.

مزایا و تفاوتِ پرایس اکشن نسبت به تحلیل تکنیکال کلاسیک

پرایس اکشن مزایای بیشماری دارد. البته نمی توان آن را یک روش بی عیب و نقص وکامل به حساب آورد. بسیاری افراد همچنان طرفدار تحلیل تکنیکال کلاسیک هستند و این بخش مدرن تر تحلیل تکنیکال، یعنی پرایس اکشن، را اصلا قبول نداشته و قابل اعتماد نمی دانند. اما مزایای پرایس اکشن شامل:

  • ساده بودن: در روش پرایس اکشن خبری از اندیکاتورها، اوسیلاتورها و محاسبات پیچیده ریاضی نیست و تریدر در این روش فقط به نمودارِ ساده نگاه می کند تا نظم حاکم بر آن را متوجه شود;
  • رایگان بودن: این متد کلاً رایگان، قابل اجرا در هر برنامه و هر بازار مالی است و لازم نیست بابت برنامه های آن پولی پرداخت تحلیل فنی نمودار شود;
  • جامع بودن: در پرایس اکشن بر خلاف تحلیل تکنیکال کلاسیک که با استفاده از اندیکاتورها تنها یک بخش بازار (مثلاً حجم در مکدی) را مورد بررسی قرار می دهد، جوانب مختلف بازار را همزمان و به طور جامع بررسی می کند که این امر هم سرعت کار را تحلیل فنی نمودار بالا می برد و هم نتیجه بهتری را عاید تریدر می کند;
  • سرعت: در این روش، همانند داده های اندیکاتورها تاخیری وجود ندارد و همه چیز همزمان با تغییرات بازار بررسی می شود و به همین دلیل بسیار سریع تر از تحلیل تکنیکال کلاسیک است.

به طور کلی پرایس اکشن از اعتبار بالایی برخوردار است، شاید چون اندیکاتورهای تاخیری در آن بی تاثیرند.

منظور از تمام آنچه گفته شد، این نبود که تحلیل تکنیکال کلاسیک بد است و پرایس اکشن بهترین روش جهان است. بلکه تحلیل تکنیکال کلاسیک نیز نکات مثبت زیادی دارد و طرفداران وفادار و مخصوص به خود را در هر نقطه ای از جهان دارد. هدف ما این بود که مزایا و اعتبار بالای روش تحلیلی پرایس اکشن را در مقایسه با تحلیل تکنیکال کلاسیک به شما نشان دهیم. پرایس اکشن با همه کاربردی بودن و سادگی اش، روشی است که بسیار نیاز به تمرین دارد. زیرا ساده دیدن نمودار باعث تحلیل فنی نمودار می شود، تشخیص نظم آن بسیار مشکل باشد. این متد نیازمند مطالعه و تمرین زیاد است. اما زمانی که به آن مسلط شوید، یکی از بهترین متدهای تحلیلی جهان را در اختیار دارید.

چارت ساده به سبک جان مورفی ❤️ John Murphy

تحلیل نمودار بیش از هر زمان دیگری محبوب شده است. یکی تحلیل فنی نمودار از دلایل آن وجود نرم افزار بسیار پیچیده ، در عین حال ارزان قیمت بنام چارت یا نمودار است.

معامله گران ​​امروزه دسترسی به رایانه ساده تری نسبت به در چند دهه قبل دارند. دلیل دیگر محبوبیت نمودارها اینترنت است.

هرکسی می تواند امروز به اینترنت وارد شود و مجموعه ای خیره کننده از اطلاعات بصری بازار را مشاهده کند. بیشتر این اطلاعات با هزینه بسیار کم به صورت رایگان در دسترس هستند.

این آموزش از دوره آموزش رایگان فارکس میباشد. برای مشاهده تمامی آموزشها روی عبارت آموزش فارکس کلیک کنید.

یکی دیگر از تحولات انقلابی برای معامله گران ، در دسترس بودن داده های بازار بصورت زنده است. با افزایش سرعت رشد و پیشرفت بازار در سال های اخیر و محبوبیت روش های معاملات کوتاه مدت ، دسترسی آسان به داده های زنده بازار به سلاحی ضروری تبدیل شده است که در اختیار معامله گران و تحلیل گران تکنیکال قرار گرفته است.

معامله گران روزانه با داده های دقیقه به دقیقه قیمت زندگی می کنند و می میرند. و ناگفته نماند که توانایی ردیابی و سودآوری از آن نوسانات کوتاه مدت بازار یکی از نقاط قوت تحلیل نمودار است.

در نیمه دوم سال 1999 ، فناوری در جایگاه مناسبی بود و این در سودهای چشمگیر در بازار نزدک منعکس شد. سهام بیوتکنولوژی و فناوری پیشرفته رهبران برجسته بازار بودند. اگر در آن گروه ها بودید ، عالی عمل می کردید. اگر جای دیگری بودید ، احتمالاً ضرر کرده اید.

در بهار سال 2000 ، فروش شدید سهام بیوتکنولوژی و فناوری Nasdaq را به سمت یک اصلاح شیب دار سوق داد و باعث شد این چرخش ناگهانی بخشهای قبلی بازار نادیده گرفته شده مانند داروها ، دارایی ها و سهام صنعت پایه – به عنوان پول از سهام “اقتصاد جدید” به سهام “اقتصاد قدیمی” منتقل شود.

در حالی که دلایل اساسی تغییر ناگهانی روند در آن زمان مشخص نبود ، معامله گرانی که به اطلاعات بازار زنده دسترسی داشتند – به راحتی در نمودارها دیده می شدند – و می دانستند که چگونه آنها را به درستی تفسیر کنند.

این نکته آخر از اهمیت ویژه ای برخوردار است زیرا دسترسی به نمودارها و داده ها فقط در صورتی مفید است که معامله گر بداند چه کاری با آنها انجام دهد. این جنبه های مهمتر از تجزیه و تحلیل نمودار را به شما معرفی میکنیم.

نمودارها می توانند توسط خودشان یا در ترکیب با تحلیل بنیادی استفاده شوند. از نمودارها می توان برای تعیین زمان ورود و خروج به خودی خود یا در اجرای استراتژی های اساسی استفاده کرد. نمودارها همچنین می توانند به عنوان وسیله ای هشدار دهنده برای هشدار به معامله گر مبنی بر تغییر چیزی در مبانی اساسی بازار مورد استفاده قرار گیرند.

از هر روشی که برای به کارگیری آنها انتخاب کنید ، نمودارها می توانند ابزاری بسیار ارزشمند باشند – اگر می دانید چگونه از چارت استفاده کنید. این آموزش شروع خوبی برای شروع یادگیری نحوه کار است.

بروکر آلپاری محبوبترین بروکر در ایرانیان

چرا تجزیه و تحلیل نمودار بسیار مهم است؟

حضور موفقیت آمیز در بازارهای مالی مستلزم تسلط بر تحلیل نمودار است. این واقعیت را در نظر بگیرید که همه تصمیمات در بازارهای مختلف ، به نوعی یا شکل دیگر ، بر اساس پیش بینی بازار است. این که آیا شرکت کننده در بازار یک معامله گر کوتاه مدت باشد یا یک سرمایه گذار بلند مدت ، پیش بینی قیمت معمولاً اولین ، مهمترین مرحله در فرآیند تصمیم گیری است.

برای تحقق این وظیفه ، دو روش تحلیل فنی نمودار پیش بینی در دسترس تحلیلگر بازار وجود دارد – اصلی و فنی.

تجزیه و تحلیل بنیادی بر اساس مطالعه سنتی عوامل عرضه و تقاضا است که باعث افزایش یا افت قیمت های بازار می شود.

در بازارهای مالی ، تحلیل گران بنیادین به مواردی از قبیل درآمد شرکت ها ، کسری تجاری و تغییرات در حجم پول نگاه می کند.

هدف این روش دستیابی به برآورد ارزش ذاتی یک بازار است تا مشخص شود بازار یک بازار رو به رشد یا نزولی است.

در مقابل ، تجزیه و تحلیل فنی یا همان تحلیل تکنیکال یا تحلیل نمودار مبتنی بر مطالعه عملکرد بازار تحلیل فنی نمودار است.

در حالی که تحلیل بنیادی دلایل یا علل بالا یا پایین رفتن قیمت ها را بررسی می کند ، تجزیه و تحلیل فنی اثر ، خود حرکت قیمت را مطالعه می کند.

این همان جایی است که مطالعه نمودارهای قیمت به کار برده می شود. تجزیه و تحلیل نمودار در روند پیش بینی قیمت بسیار مفید است. نمودار سازی می تواند به خودی خود بدون هیچ ورودی اساسی یا همراه با اطلاعات اساسی استفاده شود. با این حال ، پیش بینی قیمت تنها اولین قدم در روند تصمیم گیری است.

زمان بندی بازار از دیدگاه جان مورفی

از دیدگاه جان مورفی در مبحث چارت ساده مرحله دوم و اغلب دشوارتر ، زمان بندی بازار است.

برای معامله گران کوتاه مدت ، تغییرات جزئی قیمت می تواند تأثیر چشمگیری بر عملکرد معاملات داشته باشد.

بنابراین ، زمان دقیق ورود و خروج از جنبه های ضروری هرگونه معامله ای در بازار است. به بیان صریح ، زمان بندی همه چیز در بازار سهام یا بازار فارکس است.

به دلایلی که به زودی آشکار می شود ، زمان بندی تقریباً کاملاً ماهیت فنی دارد. در این صورت ، می توان دریافت که استفاده از اصول نمودار در مرحله ای از روند تصمیم گیری کاملاً ضروری می شود.

تجزیه و تحلیل نمودار چیست؟

John Murphy معتقد است که تجزیه و تحلیل نمودار (تجزیه و تحلیل تکنیکال نیز نامیده می شود) مطالعه عملکرد بازار ، با استفاده از نمودارهای قیمت ، برای پیش بینی جهت قیمت آینده است.

سنگ بنای فلسفه فنی این اعتقاد است که همه عوامل موثر بر قیمت بازار – اطلاعات اساسی ، وقایع سیاسی ، بلایای طبیعی و عوامل روانی – به سرعت در فعالیت بازار نمود می یابند.

به عبارت دیگر ، تأثیر این عوامل خارجی به سرعت در نوعی حرکت قیمت ، بالا یا پایین (( افزایشی یا کاهشی )) نشان داده می شود. بنابراین ، تجزیه و تحلیل نمودار ، به سادگی شکلی کوتاه مدت از تحلیل بنیادی است.

موارد زیر را در نظر بگیرید: افزایش قیمت ، اصول صعودی را منعکس می کند ، جایی که تقاضا بیش از عرضه است.

پایین آمدن قیمت ها به معنای آن است که عرضه بیش از تقاضا است و یک وضعیت اساسی نزولی را شناسایی می کند.

این تغییرات در معادله اساسی باعث تغییرات قیمتی می شود که به راحتی در نمودار قیمت مشهود است.

چارت ساده و چارتیست ها سریعاً می توانند از این تغییرات قیمت سود ببرد بدون اینکه لزوماً از دلایل خاص ایجاد کننده آنها آگاه باشد.

نمودارگر به سادگی استدلال می کند که افزایش قیمت ها نشان دهنده یک وضعیت اساسی صعودی است و افت قیمت ها بیانگر اصول نزولی است.

یکی دیگر از مزایای تجزیه و تحلیل نمودار این است که قیمت بازار معمولاً شاخص اصلی و ملاک شناخت است. بنابراین اقدام نمودار می تواند یک تحلیلگر بنیادی را از این واقعیت که در زیر سطح اتفاق مهمی رخ می دهد آگاه سازد .

نمودارها روند قیمت ها را نشان می دهند

بازارها در روند حرکت می کنند. ارزش اصلی نمودارهای قیمت این است که آنها وجود روند بازار را نشان می دهند و مطالعه آن روند را تا حد زیادی تسهیل می کنند.

بیشتر تکنیک های استفاده شده توسط چارتیست ها به منظور شناسایی روندهای مهم ، کمک به تعیین میزان احتمالی آن روندها و شناسایی در اسرع وقت تغییر جهت آنها است.

انواع نمودار ها و ساختار آن در تحلیل تکنیکال

ابزار اولیه یک تحلیل گر بازار سهام، نمودار تغییرات قیمت سهام می باشد که در واقع تصویری از وضعیت فعلی و آتی سهام را نشان می دهد، به دلیل انعطاف پذیری و متنوع بودن دیدگاهها در مبحث تحليل فنی، نمودارهای قیمتی مختلفی ابداع شد که انواع آن را در زیر بیان می نماییم.

در ادامه به تعدادی از مهمترین نمودارهای تحلیل تکنیکال پرداخته خواهد شد.

نمودار میله اي

نمودار میله اي یکی از متداول ترین ابزارهاي ترسیمی می باشد. همان طور که در شکل زیر مشخص است، این نمودار از مجموعه اي از خط هاي عمودي تشکیل شده است به طوري که هر خط از کمترین تا بیشترین قیمت معامله در دوره مشخص رسم می شود و در سمت راست و چپ آن، خطوطی افقی وجود دارد که به ترتیب خط افقی سمت راست و چپ، نشان دهنده قیمت بسته شدن و باز شدن سهام در آن دوره می باشد.

نمودار خطی

نمودار خطی از اعتبار بالایی برخوردار است و از به هم متصل کردن نقاط بسته شدن یا باز شدن قیمت سهم در نمودار میله اي به دست می آید، لذا جزئیات کمتري از تغییرات قیمت در واحد زمان را نسبت به نمودار میله اي نشان می دهد. البته اکثر معامله گران بر این باورند که قیمت بسته شدن از اهمیت بیشتري نسبت به قیمت باز شدن سهم برخوردار است. شکل زیر ک نمودار خطی را نشان می دهد.

نمودار شمعی ژاپنی

این نمودار که از محبوبیت بسیار زیادي در بین معامله گران برخوردار است، توسط ژاپنی ها در سال ۱۶۰۰ توسط برنج کاران ژاپنی، جهت پیش بینی قیمت برنج ابداع شد اما این روش توسط استیو نیسون در سال ۱۹۹۰در غرب مطرح گردید. این نمودار در شکل زیر نمایان است. نمودار شمعی ژاپنی همانند نمودار میله اي، شامل کمترین و
بیشترین قیمت و قیمت باز و بسته شدن سهم در دوره هاي مشخص می باشد. شمع صعودي، نشان دهنده فشار خرید و شمع نزولی، نشان دهنده فشار فروش است.

غربی ها و ژاپنی ها از نظر تحلیل نمودارهاي شمعی، به نقطه آغازین و پایانی توجه زیادي دارند ولی از نظر نام گذاري انواع شمع ها نظر متفاوتی دارند؛ به این گونه که از نظر غربی ها، طویل بودن شمع به اندازه دامنه آن بستگی دارد ولی از نظر ژاپنی ها، طویل بودن شمع به بدنه آن بستگی دارد. البته ژاپنی ها سایه هاي شمع را مدنظر قرار می دهند و نام هاي دیگري بر روي آن می گذارند که چند نمونه از آن ها، در شکل زیر همراه با توضیحات در جدول آورده شده است.

نمودار هم حجمی

ارتباط بین حجم و قیمت را در شکل جعبه مستطیلی نشان می دهد که به ترتیب ارتفاع، عرض، خط بالایی و خط پایینی این جعبه، نشان دهنده ي محدوده ي حرکات قیمت، حجم، بالاترین و پایین ترین قیمت در یک دوره زمانی می باشد.

لازم به ذکر است براي رسم آن ازنمودار شمعی ژاپنی استفاده می شود که مطابق شکل زیر مستطیل ها را در صورتی که قیمت بسته شدن قیمت در انتهاي دوره زمانی آن، بالاتر از قیمت بسته شدن دوره قبل باشد، به صورت توخالی و اگر قیمت بسته شدن قیمت در انتهاي دوره زمانی آن، پایین تر از قیمت بسته شدن دوره قبل باشد، به صورت توپر (خاکستري) مشخص شده اند. محدوده قیمت به صورت بالاترین و پایین ترین آن در طول یک دوره زمانی، در تحلیل نوسانات مهم می باشد همچنین حجم به تحلیل وزن حرکت قیمت و همچنین به تحلیل عرضه و تقاضاي سهام کمک می کند.

نمودار شمعی حجمی

ویژگی هاي نمودار هاي شمعی ژاپنی و هم حجمی با هم ترکیب می شود. این نمودار که در شکل مشخص شده است، داراي بدنه فیتیله دار توپر یا توخالی از نمودار
شمعی ژاپنی است که عرض بدنه آن، حجم معاملات از نمودار هم حجمی را نشان می دهد. این ترکیب به ما توانایی منحصربه فردي را می دهد تا به مطالعه نمودارهاي شمعی ترکیب شده با حجم بپردازیم.

از آنجا که عامل حجم با عامل قیمت ادغام شده است، به جاي اضافه کردن آن به عنوان یک شاخص مجزا، از عامل زمان به عنوان ارزش محور X استفاده می کنیم. تجزیه و تحلیل این نمودار، شبیه تحلیل نمودارهاي شمعی ژاپنی است و اهمیت حجم، با عرض شمع ها واضح شده است. شمع هاي کوتاه و عریض، نشان دهنده عدم اطمینان و علاقه افزایش یافته تجار نسبت به ورود و خروج موقعیت سهام است که طی آن، روند ممکن است معکوس گردد. درمقابل، شمع هاي بلند و عریض نشان دهنده حرکت قوي و علاقه افزایش یافته تجار در آن روند از سهام می باشد.

نمودار کاگی

توسط ژاپنی ها در سال ۱۸۷۰میلادي توسعه داده شد که نشان دهنده سطح عمومی عرضه و تقاضا براي یک سهم مشخص می باشد و متشکل است از مجموعه اي از خطوط عمودي که به وسیله خطوط افقی کوتاه به هم متصل می باشند این نمودار، از پارامتر زمان مستقل می باشد و ضخامت و مسیر خطوط در نمودار، بر اساس ارزش سهام مشخص می گردد؛

به این صورت که مسیر خطوط زمانی تغییر می یابد که قیمت سهام به یک مقدار از قبل تعیین شده برسد که معمولا به اندازه ۴درصد از ارزش آن سهم می باشد و ضخامت خطوط زمانی تغییر می یابد که قیمت به پایین تر یا بالاتر از از خط عمودي قبلی برسد، به این صورت که اگر قیمت به پایین تر از پایین ترین قیمت قبلی برسد، باید از خط نازك استفاده شود و اگر قیمت به بالاتر از بالاترین قیمت قبلی برسد، باید از خط ضخیم استفاده گردد.

پس در این نمودار، تغییر ضخامت خط از ضخیم به نازك، معناي کاهش تقاضا را داشته و باید سهم را فروخت و تغییر ضخامت خط از نازك به ضخیم، به معناي افزایش تقاضا بوده و باید سهم را در این قیمت خریداري کرد.

نمودار ۳LB

منشأ این نمودار ژاپن است که عامل زمان در محور X را نادیده می گیرد. براي رسم بلوك ها، قیمت بسته شدن امروز را با بالا و پایین بلوك یا سه بلوك قبلی مقایسه می شود که در زیر به توضیح آن می پردازیم .

اصول تحلیل تکنیکال بورس و ابزارهای آن

در بازارهای مالی تحلیل تکنیکال به تحلیلی گفته می‌شود که بر اساس داده‌های گذشته صورت می‌گیرد. در واقع بر اساس اطلاعاتی مثل قیمت سهام و تغییرات آن در طول زمان، حجم معامله‌ها و … پیش‌بینی می‌کنیم که وضعیت سهام به چه شکل خواهد بود. این نوع از تحلیل در همه‌ی بازارهای مالی از بورس گرفته تا فارکس و ارزهای خارجی هم کاربرد دارد.

تحلیل تکنیکال بورس به سه روش انجام می‌شود:

  1. بررسی نوسان‌های قیمت (در گذشته) به منظور پیش‌بینی قیمت (در آینده)
  2. بررسی نموادار قیمت، حجم معاملات انجام شده، حجم معاملات باز، الگوها و دیگر شاخص‌ها
  3. بررسی تغییرات قیمت و تغییرات حجم معاملات بدون توجه به عوامل بنیادی برای پیش‌بینی قیمت

در این مطلب به آموزش تحلیل تکنیکال و ابزار آن در بازار بورس می‌پردازیم.

اصول تحلیل تکنیکال بورس چیست؟

تحلیل فنی یا تکنیکال استوار بر سه اصل زیر است:

اصل اول: نمودار قیمت حرف اول و آخر را می‌زند

تحلیل‌گرهای تکنیکال باور دارند که همه چیز در نمودار قیمت قابل مشاهده است و تمام فاکتورهای اثرگذار بر قیمت و آینده‌ی یک سهم را می‌توان با در نظر گرفتن این نمودار بررسی کرد.

البته این رویکرد در موارد زیادی نقد شده است. بسیاری انتقاد کرده‌اند که تحلیل تکنیکال تنها به روند حرکت نمودار قیمت توجه می‌کند و اصول فاندامنتال یا بنیادی را نادیده می‌گیرد. در صورتی که قیمت هر سهم منعکس کننده‌ی همه‌ی عوامل بنیادی است که بر شرکت تأثیر می‌گذارد.

اصل دوم: تغییر قیمت‌ها روند مشخصی دارد

تحلیل‌گرهای تکنیکال بر این باور هستند که تغییر قیمت‌ها روند خاصی را دنبال می‌کند یعنی بعد از اینکه روندی در نمودار مشخص شد، حرکت‌های بعدی هم در ادامه و در جهت همان روند خواهد بود.

اصل سوم: همه چیز تکرار می‌شود

سومین اصلی که تحلیل‌گرهای تکنیکال به آن اعتقاد دارند: تکرار است. از نظر این تحلیل‌گرها روند حرکت قیمت‌ها تکراری است. این موضوع به روانشناسی بازار برمی‌گردد و از این دیدگاه تحلیل‌گرها باور دارند که در طول زمان نسبت به نوسان‌های بازار واکنش‌های مشابهی را شاهد هستیم. در تحلیل تکنیکال، از الگوهای نموادری به منظور آنالیز حرکت بازار و درک الگوها استفاده می‌شود.

مهمترین ابزارهای تحلیل تکنیکال

حال که با این سه اصل آشنا شدیم، وقت آن است که به بررسی ابزارهای تحلیل تکنیکال بپردازیم. هرچند ابزارهای این نوع از تحلیل بسیار هستند اما ما در این مطلب به پرکاربردترین آن‌ها می‌پردازیم.

شناسایی روند

در بازارهای مالی دو روند داریم: روند مثبت و روند منفی. زمانی روند مثبت است که با اتصال خطی سه کف قیمت در نمودار به طوری که به ازای هر کف یک سقف بالاتر هم داشته باشیم، سقف سوم نسبت به سقف و کف دوم بالاتر باشد و همینطور سقف دوم نسبت به سقف و کف اول. در غیر اینصورت روند منفی است.

شناسایی خطوط مقاومت و حمایت

خط مقاومت محدوده‌ای از قیمت است که روند صعودی روبروی کندل قرار می‌گیرد. هر بار که قیمت سهم به این محدوده می‌رسد، در آن مانده و از آن عبور نمی‌کند. اگر این برخوردها با خط مقاومت در دفعات زیاد تکرار شود، می‌گویند که مقاومت در این محدوده بسیار است ولی در صورت شکست این مقاومت شاهد صعودهای بزرگی خواهید بود.

محدوده‌ی حمایت همچون محدوده‌ی مقاومت عمل می‌کند با این تفاوت که قیمت از آن محدوده پایین‌تر نمی‌رود. در واقع زمانی که قیمت روند نزولی دارد، وقتی به محدوده‌ی حمایت می‌رسد، حرکت منفی در آن نقطه متوقف شده و قیمت از آن کمتر نخواهد شد. همچون محدوده‌ی مقاومت اگر سهمی از ناحیه‌ی حمایت خود عبور کرده و آن را بشکند، شاهد تغییرات بزرگی هستیم اما در جهت رکود و کاهش قیمت نه افزایش آن.

آشنایی با اندیکاتورها

ابزارهایی که به اندیکاتورها شهرت دارند، به تشخیص جهت حرکت بازار کمک می‌کنند. البته فراموش نکنید که اندیکاتورها تنها بیانگر جهت حرکت بازار هستند نه اندازه‌ی حرکت. بیش از صدها اندیکاتور برای تحلیل تکنیکال بورس وجود دارد که در دو دسته‌ی اصلی جای می‌گیرند:

  • اندیکاتورهای روی نمودار
  • اندیکاتورهای خارج از نمودار

ویژگی اندیکاتورها و همینطور آنچه که به ما نشان می‌دهند متفاوت است و تحلیل‌گرها از اندیکاتورهای مختلفی برای تحلیل کمک می‌گیرند. نکته‌ی مهم اینجا است که هر اندیکاتوری در کنار عوامل قبلی است که می‌تواند بیشترین بازدهی را داشته باشد و به تحلیل تکنیکال کمک کند.

آشنایی با کندل‌ها

کندل‌ها نوعی نمودار قیمتی هستند که قیمت‌های بالا و تحلیل فنی نمودار پایین، باز و بسته شده یک اوراق بهادار را در یک بازه زمانی مشخص نشان می‌دهند. زمانی که تغییرات قیمت سهم دارای روند باشد، می‌توان از کندل‌ها استفاده کرد. نمودارهای کندل به خوبی بیانگر احساس‌ها و هیجان‌های سرمایه‌گذارها هستند و تحلیل‌گرها با استفاده از آن‌ها می‌توانند زمان مناسب برای خرید و فروش را مشخص کنند. الگوهای کندل بیشتر در ناحیه‌های مقاومت و حمایت مورد توجه قرار می‌گیرند و به دو دسته تقسیم می‌شوند:

آشنایی با ایچیموکو

سیستم ایچیموکو نوعی سیستم معاملاتی است که می‌توان آن را در دسته‌بندی اندیکاتورها قرار داد. این سیستم کم خطر دارای پنج جزء است: تنکان، کیجون، چیمو، سنکو A و سنکو B. این اجزا بیانگر میانگینی است که موجب می‌شود میانگین‌های دینامیک در سطوح مختلف ایجاد شود.

آشنایی با نسبت‌های فیبوناچی و موج‌های الیوت (امواج‌ها)

نسبت‌های فیبوناچی از مهمترین ابزارهای تحلیل تکنیکال بورس هستند. این نسبت‌ها در بدن انسان و طبیعت بسیار دیده می‌شود. در حقیقت نظم خاصی در طبیعت و در میان موجودات نهفته است. این نظم در علم پایه‌ای مثل ریاضی هم وجود دارد و در واقع منشأ تحلیل تکنیکال همین طبیعت و علم پایه است.

تحلیل‌گرهای تکنیکال توجه زیادی به اعداد و نسبت‌های فیبوناچی دارند و معتقد هستند که این نسبت‌ها نقش مهمی را در بازارهای مالی ایفا می‌کنند.

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برو به دکمه بالا