اهمیت مدیریت ریسک در سرمایه گذاری

آیندهپژوهی سرمایهگذاری در حوزه ورزش با تأکید بر متغیرهای ریسک با رویکرد سناریونگاری
پژوهش حاضر به دنبال آیندهپژوهی سرمایهگذاری در حوزه ورزش با تأکید بر ریسک بود. پژوهش به دلیل استفاده از روشهای کمی و کیفی، از چارچوب آمیخته تشریحی استفاده کرد. جهتگیری پژوهش هم به خاطر منافع طرح برای حوزه ورزش، کاربردی است. همچنین این مطالعه، از منظر هدف، رویکرد اکتشافی را انتخاب کرد و برای جمعآوری دادهها، گونه پیمایشی را مورد استفاده قرار داد. برای جمعآوری دادهها، پژوهشگر به خبرگان ورزش و سرمایهگذاری مراجعه کرد و نمونهگیری به صورت قضاوتی و غیر احتمالی انجام شد. برای تحلیل دادهها از آزمون دوجملهای، کپراس و ابزار تعاریف ریشهای استفاده گردید. در ابتدا پیشرانها از طریق مرور پیشینه و مصاحبه با خبرگان استحراج شد. در این مرحله 15 ریسک سرمایهگذاری احصا شد. در گام بعدی، این پیشرانها با آزمون دوجملهای غربال شدند و 6 ریسک حذف شد. سپس ریسکهای باقیمانده با کپراس و سه معیار اثرگذاری، میزان اهمیت و قطعیت، ارزیابی شدند. دو ریسک تأمین مالی و اقتصادی بیشترین اولویت را داشتند و برای توسعه سناریوها انتخاب شدند. بر مبنای این دو پیشران، چهار سناریو دریای مواج، جزیره خوشبختی، تاریکخانه و فضای کسبوکار ناسالم توسعه یافت. سناریو جزیره خوشبختی به عنوان سناریوی خوشبینانه و سناریو تاریکخانه به عنوان سناریوی بدبینانه در نظر گرفته شدند. در زمینه ریسکهای اقتصادی، برآورد صحیح هزینهها و درآمدهای جاری و آتی پروژه و در حوزه ریسکهای تامین مالی، تنوع بخشی به ابزارهای تأمین مالی، پیش بینی روشهای تأمین مالی پیش از آغاز پروژه و نظارت روی تخصیص درست منابع و مدیریت صحیح اولویتها، در مدیریت ریسکهای سرمایهگذاری اثرگذار است.
مدیریت سرمایه چیست؟
مدیریت سرمایه چیست؟: مدیریت سرمایه مفهومی است که منجر به حفظ سرمایه شما میشود و مهمترین مهارت در معامله گری میباشد.
در این مقاله نشان میدهیم که مدیریت سرمایه اهمیت فراوانی در کاهش ضرر و زیان دارد و منجر به جلوگیری از کاهش سرمایه شما می شود.
مدیریت سرمایه که همچنین مدیریت ریسک نامیده می شود، مفهومی کلیدی است که باید از آن استفاده کنید و تمرکز اصلی خود را بر روی آن بگذارید.
این مفهوم به ما کمک میکند تا ضرر و زیان در بازار نزولی را کاهش دهیم.
اصل اساسی در مدیریت سرمایه این است که فقط باید بخش کوچکی از کل سرمایه خود را برروی یک معامله بخصوص سرمایه گذاری کنیم.
بسیاری از معاملهگران حرفه ای تمایل ندارند که بیشتر از ۱ تا ۲ درصد از کل حساب معاملاتی خود را در یک معامله بخصوص سرمایه گذاری کنند.
با این کار ریسک به شدت کاهش می یابد چون درصد زیادی از سرمایه خود را حفظ کرده ایم.
یک درصد ریسک برای هر معامله به این معنی است که اگر در ۲۰ معامله ضرر کنیم، آنگاه بیشتر از۸۰ درصد از سرمایه اولیه را سود می کنیم.
اما اگر برای هر معامله ۵ درصد ریسک کنیم و در ۲۰ معامله با زیان مواجه شویم، آنگاه کمتر از ۴۰ درصد از کل سرمایه اولیه باقی می ماند.
در جدول زیر تفاوت بین ریسک یک درصد و ۵ درصد را میبینیم.
طبق شکل بعد از آنکه در ۲۰ معامله ضرر کرده ایم (با ریسک ۱ درصد)، حساب ما معادل است با ۱۶۵۲۳ دلار.
در حالی که با ریسک ۵ درصد، تراز حساب معادل است با ۷۵۴۷ دلار.
یعنی با ریسک ۵ درصد، بعد از ضرر در بیست معامله، معامله گر باید بیش از ۱۰۰ درصد از سرمایه موجود را تهیه کند تا به سرمایه اولیه بازگردد.
به عبارت ساده، زمانی که از مدیریت ریسک استفاده می کنیم حساب ما می توانند در بازار نزولی دوام پیدا کند و هنوز قابلیت معامله داشته باشد.
نسبت ریسک به بازدهی به ما این اطمینان را می دهد که سود ما بیشتر از زیان ما میباشد.
نسبت ریسک به بازدهی به این معنی است که معامله گر حاضر است چه میزان از سرمایه خود را به خطر بیندازد تا یک میزان معین بازدهی به دست آورد.
برای محاسبه این نسبت می توانیم هم از واحد پولی و هم از واحد پیپ استفاده کنیم.
برای مثال اگر شما حاضر باشید یک دلار ریسک کنید و در ازاء آن ۲ دلار درآمد داشته باشید، آنگاه نسبت ریسک به بازدهی برابر است با ۱:۲٫ برای شروع یک معامله، ابتدا باید اطمینان پیدا کنیم که بازدهی بالقوه بزرگتر از ریسک بالقوه باشد.
چارت زیر یک مثال واقعی از این را نشان می دهد.
در چارت زیر، خط ایست ضرر با شماره (۱)، نقطه ورود با شماره (۲) و هدف سود با شماره (۳) نشان داده شده است.
فاصله بین خط ایست ضرر و نقطه ورود(شماره (۴)) برابر است با ۴۰.۴ پیپ.
فاصله بین نقطه ورود و هدف سود( شماره ۵) برابر است با ۸۸ پیپ. این یعنی در این معامله نسبت ریسک به بازدهی بیش از ۱ به ۲ می باشد.
مدیریت سرمایه چیست؟
۱. ایست ضرر
۲. نقطه ورود
۳. هدف سود
۴. تفاوت بین نقطه ورود و ایست ضرر که ۴۰٫۴ پیپ میباشد
۵. تفاوت بین نقطه ورود و هدف سود که ۸۸ پیپ میباشد
مدیریت سرمایه چیست؟
قبل از معامله باید سطح ایست ضرر و هدف سود خود را تعیین کنیم.
زمانی که خط ایست ضرر و نقطه ورود را تعیین کنید، آنگاه می توانید ریسک و بازدهی بالقوه را محاسبه کنید.
به عنوان یک قانون کلی باید به دنبال نسبت ریسک به بازدهی به میزان ۱ به ۲ باشیم.
اگر نسبت ریسک به بازدهی ۱:۲ باشد، آنگاه با سود کردن در ۳/۱ از معاملات می توانید حساب معاملاتی خود را تراز کنید .
نسبت ریسک به بازدهی رابطه مستقیمی با درصد موفقیت در معاملات دارد.
البته نسبت ریسک به بازدهی خود به تنهایی به معنی موفقیت نیست.
برای مثال، اگر کمتر از ۲۰ درصد از معاملات شما سودآور باشند، آنگاه یک بازدهی ۱:۴ هم نمی تواند به شما کمک کند.
این نسبت ریسک بازدهی باید به عنوان بخشی از استراتژی کلی در نظر گرفته شود و نه جدا از آن.
روش مناسب برای بهبود نسبت ریسک به بازدهی این است که از خطوط ایست فشرده استفاده کنیم چون این خطوط حد ضرر را نسبت به حد اولیه کاهش میدهند.
برای کسب اطلاعات بیشتر در زمینه تحلیل تکنیکال و نحوه تعیین ایست ضرر، میتوانید کورس تحلیل تکنیکال با تریدینگ ۲۱۲ را از اینجا دانلود کنید.
اهمیت پایه گذاری فرهنگ ریسک مبتنی بر همکاری
سازمان ها با ریسک روبرو اند که انواع عملیاتی و طبیعی را شامل می شوند. برخی از ریسک ها در بحران های مالی و اقتصادی، مسایل سیاسی، روند بازار و مدیریت عملیاتی اجتناب پذیر می باشند، اما برای انجام این کار به یک فرهنگ ریسک نیاز بوده تا در سازمان اجرا گردد.
این بدین معناست که یک فرهنگ ریسک به هر دو شخص کارگردان یا مدیر عامل اجرایی و مدیر عملیاتی به علاوه تمامی کارمندان نیازمند است تا به عنوان فعالیت روزمره همانند سازی شده که بخشی از هویت یک سازمان محسوب می شود.
یک فرهنگ مدیریت ریسک مناسب، می تواند به سازمان در شناسایی تهدید ها، مقابله با موانع، افزایش احتمال رسیدن به اهداف، کاهش گردش مالی کارکنان، جذب کارکنان، پیشگیری سریع تر، و آسان سازی تطبیق شرکت با محیط اجتماعی و اقتصادی کمک کند.
در هر صورت، صرفاً کافی نیست که بخواهیم یک فرهنگ مدیریت ریسک را پایه گذاری کنیم، لازم است که سیاست مناسب به کار گرفته شده و از تمامی کارمندان نیز استفاده شود. این کار با انتخاب یک کارگردان ریسک یا مدیر عامل ریسک(CRO) آغاز می گردد، که ساختن این فرهنگ و انتقال آن به بخش های مختلف شرکت به عهده او می باشد.
طبق اطلاعات به دست آمده از Price Waterhouse Coopers، سه خط دفاعی موجود است: اولین خط از مدیران ارشد و واحد های کاری، دومین آنها از عملکردهای ریسک و برآوردی ( شامل مدیر عامل ریسک) و کمیته ها، و سومین آنها از واحد های حسابرسی به وجود آمده اند.
با این حال، مدیر عامل ریسک در خط دوم بوده و وظیفه دارد که با خط سوم و خط اول، تعامل داشته باشد.
یکی از راه های پخش سریع فرهنگ ریسک، پارامتر گذاری از خط اول با همکاری مدیر عامل ریسک و گسترش دادن استراتژی به بخش های دیگر است، تا هرمی ساخته شود که در بردارنده تمامی همکاران باشد. با این روش یک سازمان انعطاف پذیرتر و با فرهنگ ریسک بهتر ساخته می شود.
به عبارتی دیگر، خط اول در رابطه با نگهداری استراتژی تصمیم گرفته،در همین حال، خط دوم به معیارهای مختلف شکل می دهد که به پرسش ها، مشاوره ها و همکاری ها بستگی دارد. خط سوم بر روی محافظت از سازمان و ارزش سازی برای آن تمرکز دارد.
با این حال، طبق داده های PWC، فقط 13% سازمان ها در سراسر جهان از جلوداران یا مدیران ارشد در مدیریت ریسک بهره می برند.
مدیریت ریسک در امنیت سایبری(مجازی)
با پیشرفت تکنولوژی، سازمان های بیشتری خواهان حمایت از مدل های مدیریت ریسک خود با فناوری برای تصمیم گیری بهتر، تسلط بیشتر، و اجازه داشتن برای دفاع کردن در صورت ایجاد مشکل می باشند.
حملات سایبری تهدیدی نگران کننده برای سازمان ها است؛ مشکلی که نمونه ای از آن، حمله بزرگ WannaCry بوده که بیش از 200,000 کامپیوتر در 150 کشور در سال 2017 را تحت تاثیر قرار داد.
یک فرهنگ ریسک شامل سایبرنتیک ها نیز می باشد، در اینجا لازم است که عملکرد های مخصوصی را در سه محدوده شفاف سازی شود: اولاً استفاده از متدولوژی مطابق با استراتژی عملیات، دوماً نقشه های انعطاف پذیر، و سوماً برقراری ارتباط با گروه ها می باشند.
تمامی خطوط مدیریت ریسک باید مطابق با ارزش ها، اهداف و مقاصد شرکت باشد. با این کار روبرویی با مشکلات ممکن برای کارکنان تسهیل می شود.
با اینکه پیش بینی ریسک ها 100% سخت می باشد، ابزاری وجود دارند که به شرکت اجازه ساختن استراتژی برای غلبه بر تهدیدات را می دهند:
⦁ شناسایی ریسک ها، نقاط ضعف و عواقبی که احتمال ظهور در شرکت را دارند
⦁ تشخیص دادن خطرات بر اساس میزان خطر
⦁ تحلیل کردن ریسک های ممکن و نحوه کاهش دادن آن ها، برای فهم میزان افشا شدگی شرکت
⦁ طراحی معیارهای جلودارنده و اصلاح کننده
چگونگی بدست آوردن فرهنگ ریسک
⦁ بنیان گذاری محیط کاری متمرکز بر فرهنگ ریسک و هیئت مدیره که از هیئت مدیره و مدیر عامل اجرایی آغاز شده و در سراسر سازمان شایع شده باشد
⦁ تطبیق مدیریت ریسک با استراتژی در زمان تصمیم گیری، که ریسک های کاری توسط خط اول در حال اولویت بندی تاکتیکی پیش بینی شوند
⦁ برقرای تعادل برنامه بین سه خط دفاعی که تصمیم گیری در سراسر سازمان اجرا شود
⦁ توسعه گزارشات ریسک که به مدیریت و هیئت مدیره اجازه نظارت می دهند.
مدیریت ریسک در بازار ارز دیجیتال | چگونه دارایی خود را حفظ کنیم؟
مدیریت ریسک در بازار ارز دیجیتال به فرآیند شناسایی، تحلیل و پاسخ به عوامل خطرساز گفته میشود که در طول یک سرمایهگذاری در ارزهای دیجیتال ممکن است رخ بدهند. اگر مدیریت ریسک در ارز دیجیتال به درستی انجام شود، میتواند با کنترل وقایع آینده، از ضررهای احتمالی پیشگیری کند. اگر مدیریت ریسک در بازار ارز دیجیتال بهطور منظم و دقیق برای شناسایی ضررهای احتمالی و یافتن راهحل آنها انجام شود، بهراحتی فرآیندهای دیگر، از جمله سازماندهی، برنامهریزی و کنترل هزینه را کامل خواهد کرد. تریدری که در این زمینه پیشگام باشد، میتواند تا حد زیادی از وقوع ضررهای غیرمنتظره در طول سرمایه گذاری در ارزهای دیجیتال پیشگیری کند.
تعریف ریسک و مدیریت ریسک در بازار ارز دیجیتال
ارزهای دیجیتال، داراییهایی غیر متمرکز هستند که برخلاف ارزهای فیات تحت کنترل مرجع نظارتی یا بانک مرکزی قرار ندارند. ارزهای دیجیتال محصولی را به فروش نمیرسانند، بازدهی کسب نمیکنند یا برای هزاران نفر شغل ایجاد نمیکنند. آنها به طور کلی سود سهامی پرداخت نمیکنند. از این جهات ارزشگذاری آن بسیار دشوار است. همچنین در بازار ارزهای دیجیتال، یک سفارش نسبتاً بزرگ میتواند به راحتی قیمت ارزهای دیجیتال را به سمت بالا یا پایین سوق دهد. در بازار رمزارزها همواره باید سعی کنید که در کف قیمت بخرید؛ یعنی هنگامی که قیمت ارز دیجیتال کاهش مییابد، به خرید آن بپردازید و در سقف قیمت بفروشید. نحوه عملکرد این استراتژی کاملاً به بازۀ زمانی بستگی دارد. به طور مثال اگر در سال 2020 شروع به خرید بیت کوین کردهاید و در زمان مناسب فروخته باشید، احتمالاً سود خوبی کسب کردهاید. مشکل این است که اکثر مردم نمیدانند که چه زمانی دارایی خود را بفروشند. همه این موارد نشاندهندۀ ریسک بازار در ارز دیجیتال است.
هر بار که وارد معاملهای میشوید، باید برنامهریزی کنید که چه زمانی از آن خارج شوید تا به سود خوبی دست یابید.
راهکارهای مدیریت ریسک در بازار ارز دیجیتال
هنگامی که از ترید رمزارزها صحبت میشود، راههای بسیاری وجود دارد که بتوانید با کمک آنها در برابر نوسان بازار و تغییرات آنی قیمتها مقاومت کنید. برای تحلیل قیمت یک رمزارز میتوانید از ترکیب اهمیت مدیریت ریسک در سرمایه گذاری تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال استفاده کنید و با یک سرمایهگذاری ویژه، ضمن کاهش خطرات موجود در مسیر حرکت، موجب افزایش و تضمین شانس موفقیت خود شوید. اما به منظور دستیابی به این اهداف، نیازمند یک برنامۀ کامل هستید و باید با استفاده از موضوعاتی مانند کنترل احساسات، تنوع در سبد سرمایه گذاری، استفاده از حد ضرر، توجه به مفهوم ریسک به ریوارد و شناسایی ریسکهای بازار، به مدیریت ریسک در بازار ارز دیجیتال بپردازید.
مدیریت احساسات
تهیه و گسترش یک برنامۀ مدیریت ریسک موفقیتآمیز جهت کاهش نتایج غیرمنتظره بسیار مهم است؛ چون در آخر موجب کاهش سطح کلی ضررهای مالی شما خواهد شد. یک برنامۀ مدیریت ریسک موفق بایستی موازی و هممسیر با سوابق ترید ارز دیجیتال وجود داشته باشد، تا بتوان از هر دو، جهت مهار رفتارهای ضعیف معاملاتی و در عین حال توجیه انتظارات احساسی بهره گرفت. در برخی مواقع عدم غلبه بر احساسات موجب میگردد که انتخابهای ضعیفی انجام دهید که در نتیجه، یک بازار پر از ترس، حرص و طمع و در نهایت ضررهای مالی بسیاری در پیش رو خواهید داشت.
به عنوان مثال، معمولاً افراد در ابتدای شروع فعالیت ترید خود به تنظیم قوانین و استراتژی برای معاملات خود میپردازند، اما متأسفانه در طول فرآیند ترید به این موارد پایبند نمیمانند و درگیر تصمیمات احساسی، فومو و فاد میشوند. اغلب در این موارد افراد تحت تأثیر فومو به خرید یک ارز دیجیتال در نزدیکی اوج قیمتی یا در یک نقطۀ اشتباه اقدام میکنند و سپس با مواجهه با بازگشت قیمتی آن رمزارز، با امید به افزایش مجدد قیمت، به حد ضررهای تعیینشدۀ خود توجهی نمیکنند و آن رمزارز یا دارایی را تا قیمتهای بسیار پایینتر از حد ضرر خود نگهداری میکنند. سپس بعد از اینکه متحمل ضررهای زیادی شدند، تحت تأثیر فاد به فروش رمزارز خود در قیمت بسیار پایین و نامناسبی اقدام میکنند.
همچنین باید توجه داشته باشید که بازار ارزهای دیجیتال به شدت پرنوسان و پرریسک است. به همین دلیل با مقداری از سرمایه وارد این بازار شوید که اگر مقداری از آن یا تمام آن را از دست دادید، به شما یا روند زندگیتان آسیبی نرسد.
تنوع در سبد سرمایه گذاری
با توجه به نوسانات زیادی که در بازار رمزارزها وجود دارد، تنوع سازی سبد داراییها امری اجتنابناپذیر است. تمام سرمایهگذاران باتجربه، با سرمایهگذاری در داراییهای مختلف و با ایجاد تنوع، به محافظت از خود در برابر ریسک میپردازند. به طور مثال وقتی قیمت کوینی بالا میرود، بعضی از کوینهای دیگر هم به دنبال آن بالا میروند و بر عکس، قیمت تعدادی از کوینها به دنبال آن افت میکند. اگر در سبد دارایی ارز دیجیتال شما دو کوین وجود دارد و یکی از آنها با افزایش قیمت و یکی با کاهش قیمت مواجه شده است و شما در خصوص آینده هر دو کوین اطمینان دارید، در چنین شرایطی باید در هر دو سرمایهگذاری کنید. سبد دارایی رمزارزهای شما در این حالت بسیار مطمئنتر خواهد بود.
توجه داشته باشید که هیچ گاه با تمام دارایی خود به یک ارز دیجیتال وارد نشوید؛ چراکه در این صورت مقدار ریسک شما بیشتر است.
علاوه بر این اگر مقداری از دارایی خود را خریدنشده (نقد) نگهداری کنید، در صورتی که برای یک رمزارز یک کف قیمتی یا موقعیت خرید مناسبی بیابید، نقدینگی لازم برای ورود به آن ارز دیجیتال را خواهید داشت. در غیر این صورت این فرصصت را از دست خواهید داد.
استفاده از حد ضرر و تأثیر آن بر مدیریت ریسک در بازار ارز دیجیتال
اعمال حد ضرر (Stop Loss)، دارایی شما را از زیان زیاد یا نابودی کامل محافظت میکند. در مواقعی که قیمت ارز دیجیتال وارد یک روند نزولی میشود یا زمانی که از معاملات مارجین استفاده میکنید، در صورت عدم استفاده از حد ضرر، احتمال از بین رفتن بخش زیادی از سرمایه در مدتزمان بسیار کم، وجود دارد. همچنین در بازار ارزهای دیجیتال هیچ گونه الزامی برای تبعیت از تحلیلهای شما وجود ندارد و همواره احتمال خطا در تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال وجود دارد. از این رو باید آمادگی انتخاب تصمیم درست را در مواقعی که سیر قیمتها با پیشبینی شما منطبق نیست، داشته باشید. برای این کار پس از انتخاب موقعیت مناسب ورود به یک موقعیت ترید، قدم بعدی انتخاب حد ضرر یا استاپ لاس است. مهمترین نکته در مورد حد ضرر این است که شما را از گرفتن تصمیمات احساسی منع میکند.
نکتۀ مهمی که وجود دارد این است که شما باید در هر شرایطی به حد ضرر تعیینشدۀ خود پایبند بمانید و به هیچ وجه تحت تأثیر احساسات قرار نگیرید. همچنین اگر بعد از فعال شدن حد ضرر شما، قیمت رمزارز مورد نظر شما بازگشت داشت، باز هم افسوس نخورید که چرا از آن اهمیت مدیریت ریسک در سرمایه گذاری معامله خارج شدید و از حد ضرر استفاده کردید.
عدم استفاده از حد ضرر در درازمدت میتواند به از بین رفتن بخش زیاد یا تمام سرمایۀ شما بینجامد.
رعایت نسبت ریسک به ریوارد (پاداش)
تریدرها اغلب از این نسبت برای تعیین ورود به معامله یا عدم ورود به معامله استفاده میکنند. این نسبت با تقسیم مقدار زیانی که تریدر حاضر است در صورت عوض شدن جهت حرکت قیمت بپذیرد، بر مقدار سود و هدف قیمتی تعیینشدۀ او محاسبه میشود.
نسبت ریسک به ریوارد (Risk/Reward Ratio)، نشان میدهد که سرمایهگذار به ازای ریسک از دست دادن هر واحد از دارایی خود در یک سرمایهگذاری، حاضر است چه مقدار پاداش کسب کند. بسیاری از سرمایهگذاران از این نسبت برای مقایسه سودهای مورد انتظار (Expected Returns) از یک سرمایهگذاری با مقدار ریسکی که برای کسب آن سودها باید متحمل شوند، استفاده میکنند. معاملهای را در نظر بگیرید که نسبت ریسک به پاداش آن 1 به 7 باشد. در این حالت سرمایهگذار حاضر است در ازای به دست آوردن 7 دلار به عنوان سود معامله، ریسک زیان 1 دلاری سرمایهگذاری خود را بپذیرد.
توجه به این نسبت و محاسبۀ آن قبل از ورود به یک معامله، یکی از راههای مناسب برای مدیریت ریسک و جلوگیری از ضررهای احتمالی است.
شناسایی و مدیریت ریسکهای بازار
شناسایی و درک ریسکهای احتمالی، یک فرآیند تأثیرگذار در ترید ارزهای دیجیتال است. یعنی هر اتفاق یا رویدادی که ممکن است در ترید و رسیدن به هدف تأثیر داشته باشد، بررسی میشود. در این مرحله ممکن است اطلاعاتی برای شما نمایان شود که تصمیمات شما را تحت تأثیر قرار دهد و بر مدیریت ریسک در بازار ارز دیجیتال تأثیرگذار باشد. زمانی که ریسکهای ترید خود را شناسایی کردید، پس از آن، زمان ارزیابی شدت و فرکانس ریسکها است. توجه داشته باشید که هر ریسکی تأثیر خاص خود را دارد. برخی از آنها مؤثر و برخی دیگر غیرمؤثر هستند. بنابراین پس از ارزیابی، آنها را درجهبندی و دستهبندی میکنیم تا در برابر اتفاقات نامناسب و غیرمتعارف، عمل و عکسالعملهای مناسبی داشته و برای مقابله با آنها از آمادگی لازم برخوردار باشیم.
گام بعدی زمانی است که ریسکها شناسایی، ارزیابی و دستهبندی شدند و ما به دنبال این هستیم که واکنشهای متناسب در مقابل آنها را تعیین کنیم. این واکنشها نیز باید بر اساس درجۀ اهمیت طبقهبندی گردند. این مرحله به افراد کمک میکند که در برابر وقایع غیرمنتظره، عمل و عکسالعملهای مناسبی داشته باشند. آخرین گام بررسی و نظارت بر بهرهوری مدیریت ریسک در بازار ارز دیجیتال، هنگام بروز اتفاقات مختلف جهت رسیدن به اهداف است. در این مرحله به منظور تسهیل رسیدن به اهداف تعیینشده، اهمیت مدیریت ریسک در سرمایه گذاری نیاز به جمعآوری اطلاعات و دادهها داریم.
سخن پایانی
نوسانات بازار ارز دیجیتال به شکلی است که هر ترید میتواند ضرر زیادی را به دنبال داشته باشد. بنابراین توصیه میشود که در کوینهای مختلف سرمایهگذاری کنید. همچنین به خاطر داشته باشید که همواره از گزینه Stop loss در تریدها به نفع خود استفاده کنید. اگر استراتژی مناسبی برای خروج نداشته باشید، احتمال کاهش یا از دست رفتن سرمایه شما بسیار زیاد است. همواره باید استراتژی متناسب را جهت مدیریت ریسک در بازار ارز دیجیتال از پیش انتخاب کنید. بنابراین در هنگام ترید به اندازه کافی ریسک کنید و از استراتژی از پیش برنامهریزی شده خود اطمینان حاصل کنید؛ زیرا معاملات رمزارزها با اجرای صحیح، میتواند یک تجربه سودآور و خاطرهای فراموشنشدنی باشد.
با تاکتیکهای مدیریت سرمایه در بورس با حداقل ریسک سرمایهگذاری کنید !
هدف اصلی مدیریت سرمایهگذاری در بورس را میتوان حداقل ضرر و حداکثر سود عنوان کرد. به همین دلیل در بسیاری از منابع علمی به مدیریت سرمایه در بورس مدیریت ریسک در بورس نیز گفته میشود. از نظر اهمیت این مبحث باید گفت که با فراگرفتن این مهارت قادر خواهید بود که نرخ ریسک مشخصی را متقبل شوید و با توجه به ریسک مورد انتظار، به خرید و فروش سهم اقدام کنید.
فعالیت در بازار بورس ریسک بالایی به همراه خود دارد؛ اما آنچه که تضمین کنندهی سود سرمایه شماست قبل از هرچیز مدیریت سرمایه در بورس است. شاید این سوال برای شما پیش آمده باشد که اصلا مدیریت سرمایه در بورس به چه معنی است؟ چه اهمیتی دارد و یا چطور میتوان تکنیکهای آن را فراگرفت؟ باید بگوییم که مدیریت سرمایه در بورس در واقع دانشی است که به شما مهارت سرمایهگذاری امن با حداقل ریسک و حداکثر بازدهی در این بازار سرمایهگذاری را خواهد آموخت.
بنابراین هدف اصلی مدیریت سرمایهگذاری در بورس را میتوان حداقل ضرر و حداکثر سود عنوان کرد. به همین دلیل در بسیاری از منابع علمی به مدیریت سرمایه در بورس مدیریت ریسک در بورس نیز گفته میشود. از نظر اهمیت این مبحث باید گفت که با فراگرفتن این مهارت قادر خواهید بود که نرخ ریسک مشخصی را متقبل شوید و با توجه به ریسک مورد انتظار، به خرید و فروش سهم اقدام کنید.
اهمیت مدیریت سرمایهگذاری در بورس
بشر از ابتدای حیات برای رفع نیازهای خود به خرید و فروش میپرداخت، و این معاملات اصولا در بازار انجام میشد. بازارهای بورسی اما زمانی به وجود آمد که در اروپا بازرگانان تصمیم گرفتند سود و ضرر خود را با تجار دیگر شریک شوند. این روند موجب افزایش تمایل به سرمایهگذاریها و بهبود بازار و افزایش معاملات مخصوصا برای فعالیتهای بزرگتر اقتصادی شد.
اولین شرکت سهامی رسمی در سال 1353 میلادی و در روسیه شکل گرفت. سابقهی فعالیت در بازار بورسی ایران چندان زیاد نیست و تاریخ تاسیس آن به سال 1346 بر میگردد اما در سالهای اخیر روند صعودی مناسب آن پای بسیاری از سرمایه گذاران خرد و کلان را به آن باز کرده است. این بازار در ایران و در همه جای دنیا همیشه دستخوش فراز و نشیبهای حاصل از حوادث سیاسی، طبیعی، اقتصادی و. بوده است. اما با این حال با مدیریت سرمایه در بورس میتوان صحیحترین استراتژی معاملاتی را تبیین نمود. از این رو میتوان از ضرر و زیانهای سنگین جلوگیری کرد و همچنین به مرور باعث افزایش سرمایه نیز شد. مدیریت سرمایه در بورس به عنوان یک دانش نیاز به فراگیری دارد. به طور کلی باید این اصل را در نظر داشته باشیم که خرید و فروش و فعالیت در بازار بورس همیشه با احتمالات سر و کار دارد.
از این رو هر تحلیل و هر تکنیکی که در مدیریت سرمایهی خود به کار میگیرید ممکن است با درصدی از خطا روبرو باشد. در واقع پیشبینی سود و ضرر در معاملات بورسی هیچ قطعیتی ندارد. بازار بورسی میتواند برخلاف انتظار حتی بهترین تحلیلگران پیش رود، بنابراین ریسک جزء جدانشدنی معاملات در بازار بورس است. اما نکتهی مهم این است که مدیریت سرمایه در بورس میتواند این ریسک را به حداقل برساند. با روشن شدن اهمیت این مبحث در افزایش میزان سود معاملات این روزها توجهات بیشتری به آن جلب شده است. در ادامه مهمترین ارکان مربوط به مدیریت سرمایه در بورس را عنوان میکنیم.
مهمترین پارامترها در مدیریت سرمایه در بورس
در زیر ما مهمترین پارامترهای مدیریت سرمایه در بورس برای موفقیت هرچه بیشتر در این بازار مالی را آوردهایم:
1- تبیین استراتژی معاملاتی
داشتن استراتژی ورود به معامله به این معنی است که به طور دقیق نقطه ورود به یک معامله را مشخص کنید.
2- تبیین استراتژی حد ضرر اولیه
استراتژی حد ضرر اولیه در واقع به این معنی است که شما باید نقطهای را به عنوان حد ضرر انتخاب کنید، تا با رسیدن قیمت سهم به آن نقطه از معامله خارج شوید. حتما لازم است که قبل از ورود به معامله حد ضرر مشخص شده باشد. زیرا این عمل از ضرر بیشتر در معامله جلوگیری میکند.
3- تعیین حجم معاملات
در تعیین حجم معامله مشخص میشود که شما باید تا چه مبلغی خرید کنید. هیچگاه نباید تمامی سرمایه خود را در یک معامله صرف کنید. این اصل را حتی با کمترین میزان سرمایه نیز رعایت کنید.
4- برنامهریزی برای معاملات به صورت چند قسمتی
برای برنامهریزی معاملاتی به صورت چند قسمتی باید در نظر داشته باشید که در بازار بورس هیچگاه نباید همهی سرمایهی خود را در یک سهم صرف کنید. با هر میزان سرمایهای که دارید برای خود یک سبد سهام تنظیم کنید تا اگر در یک سهم ضرر داشتید، با سودی که در سهم دیگر نصیب شما میشود اهمیت مدیریت ریسک در سرمایه گذاری حداقل اصل سرمایه حفظ شود.
5- تبیین استراتژی حد سود و خروج از معامله
تبیین استراتژی حد سود باید با توجه به تحلیلها انجام شود. در این صورت با رسیدن به نقطه سود مورد نظر باید از معامله خارج شوید؛ زیرا بعد از آن نقطه احتمال ضرر وجود خواهد داشت و در نتیجه ریسک معامله افزایش پیدا میکند.
6- رعایت میزان سود به ضرر
استراتژی سود به ضرر به شما خواهد گفت که شما با چه میزان ریسکی میتوانید یک نماد را خریداری کنید. به طور مثال اگر طبق تحلیلها میزان سود به ضرر یک معامله را 3 به 1 برآورد نمودید میزان سود آن معامله نسبت به ضرر سه برابر خواهد بود. در این صورت حتی اگر سود تا میزان 10 درصد نیز ریزش داشته باشد شما میتوانید از 20 درصد سود خود مطمئن باشید.
7- تبیین استراتژی جابجایی حد ضرر
برای تعیین حداکثر ریسک مجاز باید در نظر داشته باشید که میزان ضرر همیشه باید بین 0.5 تا 0.2 حجم کل سرمایهی شما باشد.
نکاتی برای سرمایهگذاری مطمئنتر در بورس
در ادامه ما به نکات مهمی اشاره میکنیم که بسیاری از افراد باتجربه در بازارهای بورسی برای موفقیت به آن اشاره کردهاند:
- قبل از ورود به بازار بورس استراتژی خود را تعیین کنید. همچنین استراتژی باید مدتدار باشد. استراتژی کوتاهمدت (کمتر از 3 ماهه)، میانمدت (3 تا 6 ماهه) و بلندمدت (بیشتر از سه ماهه) میتواند در سرمایهگذاری موفق تر تاثیر زیادی داشته باشد.
- برای سرمایهگذاریهای بلند مدت تحلیلهای تکنیکال را به خوبی فرا بگیرید و همچنین برای موفقیت بیشتر استراتژیهای مربوط به مدیریت سرمایه در بورس را به کار ببندید.
- میزان سود و ضرر مورد نظر را از قبل ورود به معامله تعیین کنید. به یاد داشته باشید که تعیین میزان سود و ضرر به ریسکپذیری هر فرد بستگی دارد و این مقوله در هر فرد متفاوت است.
- بازار را به صورت دقیق بررسی کنید و با توجه به شایعات اقدام به معامله نکنید. در واقع شما باید تحلیل و استراتژی خود را در انجام معاملات به کار بگیرید.
- یکی از ارکان اصلی مدیریت سرمایه در بورس این است که حجم معامله خود را مدیریت کنید. از این رو این اصل را فراموش نکنید که باید حداقل 30 درصد سرمایه خود را به صورت نقدی در اختیار داشته باشید. اگر در بازار بورس مبتدی هستید این کار باعث کاهش ریسک معاملات شما خواهد شد و حاشیه امنیت سرمایه شما را نیز بالا میبرد.
کلام آخر
برای فعالیت در بازار بورسی و موفقیت در آن آموزش حرف اول را میزند. تا جایی که میتوانید دربارهی بورس اطلاعات کسب کنید و بخوانید و گوش دهید. آموزش تحلیلهای تکنیکال و تبیین استراتژی معاملاتی برای حرفهایتر شدن میتواند بسیار کمککننده باشد. با افراد آگاه مشورت کنید اما هیچگاه به طور مستقیم با نظرات دیگران اقدام به معامله نکنید. مدیریت سرمایهگذاری در بورس را یاد بگیرید زیرا در کنار اینکه میتواند از ضرر جلوگیری کند، باعث حفظ سرمایه و به مرور افزایش آن نیز میشود. داشتن استراتژی معاملاتی به همراه یک مدیریت صحیح سرمایه میتواند تا حد بالایی تضمین کنندهی سود شما در بازار بورسی باشد.
برای آموزش بورس از صفر تا صد شما می توانید از "آموزش رایگان بورس" و یا "دوره هوش بورسی" وب سایت ماهان تیموری استفاده نمایید. در این دوره جامع تمامی موارد به خوبی توضیح داده شده و شما کمک می نماید تا به بهترین شکل ، مطمئن ترین شکل و با کم ترین ریسک در بورس سرمایه گذاری کنید.