آیا تحلیل بنیادی در ایران جواب می دهد؟

مفهوم P/ B در تحلیل بنیادی
مهدی کریمخانی تحلیلگر بازار سرمایه نسبتهای مالی مقادیری عددی هستند که با هدف بهدست آوردن اطلاعات معنادار از صورتهای مالی یک شرکت استخراج میشوند. P/ B، نشاندهنده نسبت قیمت روز به قیمت دفتری ثبتشده به ازای هر سهم از یک شرکت است.
ارزش دفتری هر سهم عبارت است از حاصل تقسیم ارزش ویژه یا مجموع حقوق صاحبان سهام شرکت، به تعداد کل سهام آن شرکت که نشاندهنده ارزش ترازنامهای شرکت است.
اگر مجموع بدهیهای شرکت را از مجموع داراییهای شرکت کم کنیم، مبلغ باقیمانده نشاندهنده مجموع ارزش سرمایه سهامداران شرکت یا به تعبیر دقیقتر، مجموع حقوق صاحبان سهام شرکت خواهد بود. حال در صورتی که مبلغ حقوق صاحبان سهام شرکت را بر تعداد سهام شرکت تقسیم کنیم، عدد حاصل بیانگر ارزش دفتری هر سهم است. استفاده از این نسبت به ما نشان میدهد که کدام شرکت عملکرد بهتری دارد و میتواند حقوق صاحبان سهام خود را افزایش دهد. این نکته را نیز باید موردنظر قرار داد که ارزش دفتری همواره نشاندهنده ارزش واقعی شرکت نیست خصوصا در مورد شرکتهایی که داراییهای نامحسوس بسیاری دارند.
هنگامی که سود به ازای هر سهم یا EPS مقداری منفی باشد یا طی چند سال تغییرات زیادی پیدا کند (بهطور غیر معمول بزرگ یا کوچک شود) ارزش دفتری هر سهم که در اغلب موارد مثبت است و چندان هم تغییر نمیکند، اهمیت بیشتری پیدا میکند و این نسبت راهنمای خوبی در تبیین وضعیت شرکت میشود. در اقتصادهای تورمی، معمولا نسبت P/ B در طی زمان، در صورتی که تجدید ارزیابی داراییها اتفاق نیفتد، رشد میکند؛ به این دلیل که شتاب رشد قیمت سهام، از شتاب رشد خالص ارزش داراییهای شرکت به بهای تمامشده بیشتر میشود. به این خاطر P/ B در بازارهای تورمی یک مقیاس بسیار محافظهکارانه برای ارزشگذاری سهام محسوب میشود و معمولا سهام دارای P/ B حدود یک واحد، از منظر تحلیلی ارزنده و جذاب توصیف میشوند.
کدام تحلیل بهتر است؟ تحلیل تکنیکال یا فاندامنتال یا سنتیمنتال؟
در سفر طول و دراز خود به عنوان یک معامله گر علاقمند فارکس، خواهید دید که هر نوع تحلیل طرفداران دو آتشه خود را دارد.
تحلیل تکنیکال (TA) شامل کنار هم چیدن نمودارها برای شناسایی الگوها یا روندها است، و تحلیل بنیادی (FA) شامل کنار هم چیدن گزارشها و دادههای اقتصادی و عناوین خبری است.
معامله گران دو اتشه در اردوگاه تحلیل تکنیکال فریاد میزنند، “تحلیل بنیادی مهم نیست! از قبل در قیمت لحاظ شده است و میتوانید آن را در نمودارها مشاهده کنید! ”
معامله گران دو آتشه در اردوگاه تحلیل بنیادی فریاد میکشند: «تحلیل تکنیکال فقط یک سری خطوط نقاشی و تخیلات است! ”
این در حالی است که افراد در اردوگاه تحلیل احساسات به تماشای این دو اردوگاه نشسته و سطح احساسات آنها از یکدیگر را نظاره میکنند! ولی بالاخره بهترین نوع تحلیل فارکس کدام است؟
سه تحلیل مختلف فاندامنتال و تکنیکال و سنتیمنتال مکمل هم هستند!
خوشبختانه انواع مختلف تحلیل بازار مکمل یکدیگر هستند.
حتی معامله گران تکنیکال دو آتشه هم ممکن است تحلیلهای بنیادی مفیدی را پیدا کنند که میتواند به تحلیل تکنیکال آنها کمک کند. و بالعکس.
در بازارهای واقعی، قیمتها دائماً در حال تغییر هستند و معمولاً روندها را ایجاد میکنند. این تغییرات قیمتی بر تحلیلهای بنیادی تأثیر میگذارد.
این بدان معناست که روندهای قیمتی بر تحلیلهای بنیادین تأثیر میگذارند همانگونه که تحلیلهای بنیادین بر قیمتها تأثیر گذارند.
و همانطور که در درسهای بعدی خواهید فهمید، شناسایی روندها بخش مهمی از تحلیل تکنیکال است.
گول افراط گرایان هر دسته از این تحلیلها را نخورید! هیچ کدام بهتر از دیگری نیست … همه آنها فقط زوایای مختلفی برای نگاه کردن بازار هستند.
در پایان، شما باید بر اساس همان تحلیلی که راحت هستید و برای شما سودآور است معامله کنید.
به طور خلاصه، تحلیل تکنیکال مطالعه حرکت قیمت ارز بر روی نمودارها است در حالی که تحلیل بنیادی نگاهی به چگونگی حال و روز اقتصاد کشورها دارد.
تحلیل احساسات بازار تعیین میکند که بازار از منظر چشم انداز بنیادی فعلی یا آینده نزولی است یا صعودی.
عوامل بنیادی احساسات را شکل میدهند و تحلیل تکنیکال به ما کمک میکند تا این احساسات را برای خود تجسم کرده و چارچوبی برای ایجاد سیستم معاملاتی خود به کار ببندیم.
هر سه نوع این تحلیلها توامان با هم کار میکنند تا شما بتوانید به ایدههای خوب معاملاتی فارکس دست پیدا کنید.
تمام حرکات و سوابق قیمتی و اقتصادی موجود هستند – کافیست کمی تفکر و تأمل کنید و این مهارتهای تحلیلی را به آزمایش بگذارید!
دوباره به مثال سهپایه فکر کنید!
بگذارید دوباره آن سه پایه را بیرون بیاوریم تا فقط بر اهمیت هر سه نوع این تحلیلها تأکید کنیم.
اگر یک پایه یا دو پایه از این سه پایه را از جا دراورید لرزان خواهد شد، درست است؟!
برای اینکه به یک معامله گر واقعی فارکس تبدیل شوید، باید بدانید که چگونه از این سه نوع تحلیل بازار به طور مؤثر استفاده کنید.
بگذارید مثالی بزنیم که چگونه تمرکز تنها روی یک نوع تحلیل میتواند تبدیل به یک فاجعه شود.
- فرض بگیرید که شما به نمودارهای خود نگاه میکنید و یک فرصت خوب معاملاتی شکار میکنید.
- فقط به پولی که از آسمان قرار است ببارد فکر میکنید و بنابراین هیجان زده میشوید.
- با خود می گویید، “اوه، من هرگز تا بحال فرصت معاملاتی کاملتر از این روی GBP / USD ندیدهام. من عاشق نمودارهایم هستم. هلو بپر تو گلو!”
- سپس با یک لبخند بزرگ بر لبان (از نوعی که همه دندانهایتان نمایان میشود) اقدام به خرید GBP / USD میکنید.
- شما از این پوزخند بزرگ خود یک سلفی هم میگیرید و در اینستاگرام میگذارید.
- سپس یک رقص شاد انجام میدهید و آن را هم در فیسبوک میگذارید.
- اما صبر کنید! ناگهان پوزیشن 100 پیپ در خلاف جهت شما حرکت میکند!
- متاسفاته انگلیس در این لحظه به اتحادیه اروپا گفت گور بابات و از آن خارج شد!
- از آنجا که شما فقط به نمودارها نگاه میکنید، نمیدانید که اصلاً اتحادیه اروپا چیست. بنابراین شما آن را در گوگل جستجو میکنید.
- شما میفهمید که اتحادیه اروپا یک اتحادیه اقتصادی و سیاسی با 28 کشور اروپایی است و تجارت آزاد را مجاز میداند، این بدان معناست که کالاها میتوانند بدون هیچ گونه چک یا هزینه اضافی بین کشورهای عضو انتقال داده شوند.
- پناه بر خدا! شما تازه فهمیدید که اگر انگلیس بخواهد چنین کاری را انجام دهد احتمالاً جریان جدی میشود. اقتصاد آنها ممکن است با خاک یکسان شود. بسیاری از افراد ممکن است شغل خود را از دست بدهند.
- ناگهان احساسات همه نسبت به بازار انگلیسترش میشود و همه در جهت مخالف معامله میکنند!
- لبخند چاق بزرگ شما چپه میشود و از دست نمودارهایتان عصبانی میشوید.
- کامپیوتر خود را پخش زمین میکنید و شروع به خرد کردن آن میکنید. (از آن یک عکس میگیرید و توییت میکنید).
- شما یک مشت پول از دست دادهاید و حال رایانه شما نیز به یک میلیارد ذره تبدیل شده است. (اما توییت شما اکنون یک میلیون لایک دارد.)
- و همه اینها به این دلیل است که شما تحلیل بنیادی و تحلیل احساسی را کاملاً نادیده گرفتید.
(توجه: این داستان واقعی نبوده است. چنین چیزی برای ما اتفاق نیفتاده است. هرگز این چنین ساده لوح نبودهایم. ما همیشه معامله گرانی باهوش هستیم … فقط خواستیم با کنایه بیش از حد، تصویری را در ذهن شما ایجاد کنیم 🙂)
خوب، کمی پیاز داغش زیاد شد، اما شما متوجه موضوع شدید.
یادتان هست که مادر بزرگ در کودکی به شما میگفت که افراط در هر چیزی خوب نیست؟
خوب، ممکن است آن زمان فکر کرده باشید که پرت و پلا میگوید اما در فارکس، هنگام تصمیم گیری برای استفاده از نوع تحلیل، دقیقاً چنین است.
فقط به یکی اعتماد نکن.
با این حال، باید یاد بگیرید که تعادل بین استفاده از همه آنها را حفظ کنید. فقط در این صورت واقعاً میتوانید از معاملات خود بیشترین سود را ببرید.
مرحله بعدی آموزش چیست؟
اکنون که آموزش سطح دبستان را تمام کردید و کمی از هر نوع تحلیل آموختید، وقت آن است که کمی عمیقتر رویم!
در درسهای بعدی وارد دبیرستان ما خواهید شد.
در دوره دبیرستان از تحلیل تکنیکال صحبت میشود.
شما در مورد حرکات قیمتی، همچون سطح حمایت و مقاومت، کندلهای شمع ژاپنی و اندیکاتور تکنیکال مانند میانگین متحرک و MACD چیزهای زیادی یاد خواهید گرفت.
شما اندیکاتورهای پیشرو و باتاخیر را آزمایش خواهید آیا تحلیل بنیادی در ایران جواب می دهد؟ آیا تحلیل بنیادی در ایران جواب می دهد؟ کرد و نحوه استفاده از آنها را در ایده های معاملاتی آتی کشف خواهید کرد.
هیجان انگیز به نظر می رسد، اینطور نیست؟
درسهای بعدتر را به مطالعه سایر ابزار تحلیل تکنیکال اختصاص داده ایم.
نگاهی خواهیم داشت به ابزارهای پیشرفتهتر فارکس مانند نقاط پیوت، واگراییها، هایکین آشی، نظریه امواج الیوت و الگوهای هارمونیک.
به نظر سرگرمکننده میرسند؟
شرط میبندم که میخواهید هر چه زودتر شروع کنید!
پس از دوره دبیرستان، باید وارد دانشگاه شوید!
دوره دانشگاه ما، پیچیدهتر خواهد بود، زیرا شما باید با تحلیل بنیادین و احساسی همزمان روبرو شده و آنها را مدیریت کنید.
با یک تیر دو نشان بزنید!
شما تیر هستید و تحلیل فاندامنتال و احساسات دو هدف چاق و چله.
دو دلیل که چرا ما تحلیل احساسی و بنیادین بازار را در کنار هم قرار دادهایم:
تا وقتی به دانشگاه میرسید، چنان درگیر مطالب فارکسی خواهید شد که یک درس کافی نخواهد بود.
تعیین مرز بین تحلیل بنیادی و تحلیل احساسی بازار کار سختی است، اما با پشتکار به آنجا خواهید رسید.
همانطور که قبلاً اشاره کردیم، عوامل بنیادی اساساً عامل شکل گیری احساسات بازار هستند.
امیدواریم ادامه مباحث این مدرسه فارکس باعث رشد سطح معامله گری شما شود. مطمئنیم اینطور خواهد شد.
تحلیل بنیادی سهام در بورس
قبل از شروع بحث اشاره به صحبت یک تحلیلگر معروف خالی از لطف نیست:
پری کوفمن(Perry Kaufman) یک تحلیلگر و یک معامله گر حرفه ای امریکایی است که در سال ۱۹۶۶ در سخنرانی برای صدها تن در مورد تحلیل بازار سرمایه آیا تحلیل بنیادی در ایران جواب می دهد؟ مقابل او گرد آمده بودند اشاره کرد که “اگر یک دقیقه وقت داشته باشید، به شما خواهم آموخت که چگونه در بازار سهام پول درآورید: سهم را پایین بخرید و بالا بفروشید!
حالا اگر ۵ یا ۱۰ سال وقت دارید، به شما یاد خواهم داد که یک سهم، چه موقع بالا و چه موقع پایین است.” این سخن از کوفمن اهمیت آموزش تحلیل بنیادی را دوچندان می نماید که در ادامه به این موضوع می پردازیم.
آموزش تحلیل بنیادی را از کجا شروع کنیم؟
در مرحله صفر و شروع کار در آموزش تحلیل بنیادی می بایست خوب شرکت را بشناسید. باید بدانید که فعالیت شرکت چیست؟ چه محصولی تولید می کند؟ از چه موادی برای تولید آن محصول استفاده می کند؟ آن مواد را از کجا می خرد؟ محصول را به کجا می فروشد؟ و سوالاتی از این قبیل که باید از آن اطلاع داشته باشید.
اکنون ممکن است برای شما سوال پیش بیاید که این اطلاعات را چگونه می توانم بدست آورم. منابع زیاد است. یکی از منابع تحلیل سایر تحلیلگران است، یکی دیگر(معتبرترین) صورتهای مالی شرکت است که در سایت کدال در دسترس است.
گزارش فعالیت هیئت مدیره که قبل از مجمع عمومی منتشر می شود را حتما توصیه می کنیم که مطالعه بفرمایید چرا که اطلاعات بسیار خوبی از شرکت و چشم انداز آتی آن شرکت به شما می دهد.
به صورت مفصل در جلسات بعدی در خصوص این گزارش ها و اطلاعات و محتویات آنها بحث خواهیم نمود. پس از اینکه شرکت را خوب شناختید، باید به این سوال پاسخ دهید: چرا من می خواهم شرکت X را تحلیل نمایم و هدفم از این کار چیست؟
تجزیهوتحلیل بنیادی چگونه انجام میشود؟
تحلیل بنیادی درواقع صرف زمان و مطالعه اعداد ترازنامه یک شرکت، وضعیت جریان نقدی، وضعیت درآمد و نحوه کنار هم قرار گرفتن آنهاست.
اما فراتر از اعداد، یک تحلیلگر بنیادی اهمیت ویژهای به جنبههای نامشهود مانند کیفیت مدیریت و سهم بازار را میدهد. همچنین داشتن یک بینش جامع در مورد جهت بازار و روند صنعت، تصویر کاملتری را ارائه میکند.
بهطور خلاصه، اصول یک شرکت به دو جنبه وسیع کمی و کیفی تقسیم میشود. بسیاری از تحلیلگران در هنگام تصمیمگیری هر دو جنبه را باهم در نظر میگیرند.
اصول کمی
اصول کمی قابلاندازهگیری هستند و شامل ویژگیهای عددی در مورد یک عملیات تجاری هستند. این اصول از طریق صورتحسابهای مالی شرکت، به دست میآیند.
این صورتحسابها، سود، آیا تحلیل بنیادی در ایران جواب می دهد؟ درآمدهای کوتاهمدت، نقدینگی و سایر داراییها را نشان میدهند و چندین نام دارند. سه نوع صورتوضعیتهای مالی که باید در نظر داشته باشید عبارتاند از ترازنامه، صورتحساب درآمد و صورت سود و زیان. ترازنامه توانایی شرکت را برای برقراری تعادل بین داراییها و میزان بدهیاش به سایر نهادهای مختلف را نشان میدهد.
درحالیکه صورتحساب درآمد، میزان درآمد و مخارج شرکت را در یک بازه زمانی مشخص نشان میدهد. شما از طریق این صورتحساب میتوانید متوجه شوید که شرکت درآمدی کسب کرده است یا ازدستداده است.
همچنین، میزان نقدینگی شرکت برای خرید هر آنچه که برای بهبود یا گسترش کسبوکار موردنیاز است، بامطالعه وضعیت نقدینگی شرکت قابلبررسی است.
با انجام تحلیل بنیادی کمی باید بتوانید تشخیص دهید که آیا شرکت پولسازی میکند یا نه. شرکت چه مقدار از هر دلاری را که به دست میآورد، سود میبرد؟ آیا درآمد کوتاهمدت افزایش مییابد؟
حتی اگر یک شرکت به سوددهی رسیده باشد، نشانه حرکت روبهجلوی کمپانی و رشد مثبت آن در درآمد است. یک شرکت سالم باید بتواند بدهی خود را پرداخت کند.
اصول کیفی
علاوه بر مطالعه اعداد موجود در صورتحسابهای مالی، شما باید جنبههای نامشخص کسبوکار را نیز تحلیل کنید. آیا میدانید مدل کسبوکار شرکت چیست؟ آیا آیا تحلیل بنیادی در ایران جواب می دهد؟ با فعالیتهای اصلی مجموعه آشنا هستید؟
یکی از مواردی که باید از آقای بافت یاد بگیریم این است که او هرگز در صنعت تکنولوژی سرمایهگذاری نمیکند زیرا در مورد فعالیتهای این صنعت اطلاعاتی ندارد. یک سرمایهگذار باید در رابطه با صنعت و حوزه فعالیتی که تمایل به سرمایهگذاری دارد اطلاعات کافی داشته باشد.
یکی دیگر از جنبههای مهم که باید در نظر گرفته شود، مزیت رقابتی است. زیرا این کاتالیزور است که موفقیت در درازمدت یک کسبوکار را هدایت میکند. Michael Porter از مدرسه کسبوکار هاروارد بیان میکند که داشتن یک مزیت رقابتی پایدار با داشتن یک وضعیت رقابتی منحصربهفرد به دست میآید.
ادامه توضیحات:
شاید یکی از جنبههای کیفی که نباید نادیده گرفته شود، کیفیت مدیریت است. برای اینکه به عمق این موضوع پی ببرید باید یک سرمایهگذار بزرگ باشید.
بنابراین میتوانید فرصتی برای دیدار با رهبران و درک بهتر اینکه چگونه کسبوکارشان را اداره میکنند داشته باشید. اما سرمایهگذاران معمولی و یا تحلیلگران تنها میتوانند اطلاعات اولیه را با رجوع کردن به وب سایتها و پرسوجو درباره مدیران در اینترنت به دست آورند.
توجه داشته باشید که عملکرد کلیدی و تصمیمات بزرگ و نحوه تأثیرگذاری آنها بر روی کسبوکار را باید در نظر بگیرید.
علاوه بر اینها، شما نیاز دارید تا در مورد رشد کلی صنعت، سهم بازار در میان کمپانیهای دیگر و مشتریان اطلاعاتی داشته باشید. آیا صنعت در حال رشد است؟ اگر چنین است شرکتهایی که سهم بیشتری از بازار را دارند باید بهترین گزینهها باشند.
همچنین تحلیل کیفی میطلبد تا به چرخه کسبوکار نیز توجه داشته باشید. همه این مسائل در سلامت مالی یک شرکت تأثیرگذار است.
گفته میشود که تحلیل بنیادی اساس سرمایهگذاری است. هدف هر سرمایهگذاری این است که به دنبال سهام بنیادی باشد. اما اصول یک شرکت، اصول پیچیدهای هستند و به همین علت در بین تحلیلگران بنیادی استراتژیها متفاوت است.
درحالیکه هیچیک از روشها بر دیگری برتری ندارند. تا زمانی که شما میتوانید تجزیهوتحلیل خود را با اعداد مطمئن پشتیبانی کنید و آنها را با روند و شرایط و صنعت و اقتصاد فعلی مطابقت دهید، بهدرستی آنالیز را انجام دادهاید.
دو رویکرد تحلیل بنیادی
ممکن است خبری مختص آن شرکت بشنوید که بر وضعیت مالی آن شرکت اثر گذار باشد(مثل معافیت مالیاتی یا پرداخت تسهیلات ارزان یا بستن قرارداد جدید توسط آن شرکت یا …). به این رویکرد پایین به بالا می گویند.
یا اینکه ممکن است شما خبری در خصوص آیا تحلیل بنیادی در ایران جواب می دهد؟ صنعت آن شرکت و یا اقتصاد داخلی و جهانی و بازارهای جهانی محصولات آن شرکت بشنوید که می خواهید ببینید تأثیر آن بر وضعیت و عملکرد مالی آن شرکت چگونه است. به این حالت، رویکرد بالا به پایین می گویند.
بر اساس تجربه، رویکرد نخست تحلیل بنیادی یعنی پایین به بالا برای افراد تازه وارد مناسب تر و رویکرد بالا به پایین برای افراد با تجربه و دانش اختصاصی مناسب تر است. چرا که در روش بالا به پایین شما نیاز دارید تا از شرکت های هم گروه بیشتری اطلاعات داشته باشید.
چه موقع از رویکرد نخست و چه موقع از رویکرد دوم استفاده می شود؟
در پاسخ باید بگوییم تنها وجه تمایز آنها در انتخاب، آن عامل جاذبه ای است که شما را به طرف آن شرکت یا صنعت سوق می دهد. مثلا می گویند قیمت جهانی محصول Y افزایش یافت، در این صورت می روید سراغ رویکرد بالا به پایین.
در بازار سرمایه ایران از هر دو رویکرد استفاده می شود. حتی در تحلیل تکنیکال هم این دو رویکرد کاربرد دارند(مثلا نمودار شاخص صنعت را می بینید و یک سهم از داخلش پیدا می کنید(بالا به پایین) یا یک سهم تحلیل می کنید و سپس شاخص صنعت(پایین به بالا)).
حال برگردیم به سوال :
چرا من می خواهم شرکت X را تحلیل نمایم و هدفم از این کار چیست؟
دلیل اینکه شما می خواهید شرکت را تحلیل نمایید وجود یکی از دو رویکرد بالا است که مانند یک جاذبه شما را آیا تحلیل بنیادی در ایران جواب می دهد؟ به سمت آن شرکت می کشاند.
هدف شما از تحلیل بنیادی، این است که تأثیر آن عامل جاذبه بر روی شرکت را حساب کنید. سپس تغییر ارزش آن شرکت و در نهایت تصمیم بگیرید که آیا آن شرکت برای سرمایه گذاری مناسب است یا خیر!
بنابراین، از زمان صفر تا لحظه ای که می خواهید تصمیم بگیرید سهمی ارزش خرید دارد یا خیر، شامل مراحل زیر است:
- شناخت شرکت
- پیش بینی عملکرد شرکت
- محاسبه ارزش ذاتی و واقعی شرکت
- تصمیم به خرید، فروش یا نگهداری سهم با توجه به مرحله قبل
پس با تحلیل بنیادی دنبال این آیا تحلیل بنیادی در ایران جواب می دهد؟ هستید که سهم چقدر می ارزد. زمانی باید یک سهم را پس از انجام تحلیل بنیادی خرید کرد که ارزش ذاتی و واقعی آن سهم بیش از قیمت سهم در بازار باشد.
در تصویر زیر روند قیمت سهام و ارزش ذاتی یک سهم را مشاهده می کنید که هر زمان ارزش ذاتی سهم(نمودار قرمز) بالاتر از قیمت بازاری سهم (نمودار سیاه) باشد، اقدام به خرید سهام کرده و بالعکس.
چه تایم فریمی برای بورس ایران مناسب است؟
سوال بسیاری از افرادی که قصد تحلیل نموداری بازار سرمایه ایران را دارند این است که چه تایم فریمی برای بورس ایران مناسبتر است. در این مقاله قصد داریم به این سوال پاسخ روشنی بدهیم. توجه کنید مطالب ذکر شده در اینجا کاملا تجربی است و نگارنده این مقاله بر اساس تجربیات 13 ساله خود در بورس ایران، بهترین تایم فریم برای تحلیل تکنیکال سهام بورسی را تایم فریم روزانه میداند. با این حال سعی شده برای این موضوع دلایل منطقی ارائه شود و در نهایت این خود شما هستید که میتوانید با در نظر گرفتن تمامی جوانب، نتیجه گیری کنید که بهرتین تایم فریم برای بررسی سهام در بورس ایران کدام است. با ما همراه باشید.
تایم فریم چیست؟
منظور از تایم فریم (Time Frame) در تحلیل تکنیکال مشخصا اشاره به این نکته دارد که هر نقطه، میله یا شمع (کندل) بر روی نمودار نشان دهنده چه بازه زمانی است. همان طور که میدانید چارت یا نمودار سهام انواع مختلفی دارد که نمودار شمعی، میلهای و خطی از متداولترین آنها است.
برای آشنایی با انواع نمودار مقاله انواع نمودار قیمت سهام در تحلیل تکنیکال را مطالعه کنید.
در هر یک از این نمودارها، منحنی قیمت از به هم پیوستن اجزایی مثل نقطه، میله و شمع تشکیل میشود که در تایم فریمهای مختلف هر یک از این اجزا بیانگر یک بازه زمانی مشخص است. مثلا نمودار شمعی زیر را در نظر بگیرد.
نمودار شمعی
هر یک از کندلها در نمودار بالا (به هر یک از اجزای نمودار بالا که شبیه شمع است کندل یا Candle میگویند) بیانگر یک بازه زمانی مثلا یک ساعت، روزانه، هفتگی و … میباشد. بنابراین اگر برای مثال تایم فریم این نمودار روی هفتگی باشد هر کندل نشان دهنده قیمت در یک هفته است که در آن قیمت باز شدن و بسته شدن و همچنین بالاترین و پایینترین قیمت در آن هفته مشخص است.
برای اطلاعات بیشتر در زمینه کندلها مقاله آموزش کندل شناسی را مطالعه کنید.
اگر شما با جستجوی عبارت “چه تایم فریمی برای بورس ایران مناسب است” به این صفحه راهنمایی شدهاید احتمالا به خوبی میدانید منظور از تایم فریم چیست، بنابراین از توضیح بیشتر در این خصوص اجتناب میکنیم و به اصل مطلب میپردازیم.
کدام تایم فریم برای بورس ایران بهتر است؟
به نظر نگارنده این مقاله بهترین تایم فریم برای بورس ایران تایم فریم روزانه (دیلی) است. اما این به معنی عدم کارکرد تایم فریمهای دیگر نیست. در ادامه بیشتر به این موضوع خواهیم پرداخت.
تایم فریمهای پایین
ابتدا اجازه بدهید تایم فریمهای پایینتر از روزانه را بررسی کنیم.
توجه کنید تایم فریم روزانه در واقع همان تایم فریم 4 ساعته است زیرا عملا زمان معاملاتی در بازار بورس سهام در یک روز از ساعت 8 صبح شروع و در ساعت 12:30 ظهر پایان میابد. بنابراین عملا تایم فریم 4 ساعته معنی خاصی در بورس ایران ندارد. برای اثبات این موضوع نمودار وسپه را در تایم فریم روزانه و 4 ساعته نگاه کنید.
آموزش گام به گام تحلیل بنیادی برای انتخاب سهم مناسب
برای دانلود کتاب آموزش گام به گام تحلیل بنیادی روی لینک زیر کلیک کنید.
آیا میخواهید در بورس به موفقیت برسید؟ آیا نمیدانید چگونه یک سهم را از منظر بنیادی تحلیل کنید؟ نبود منبع آموزشی مناسب در زمینه تحلیل بنیادی انگیزه ای شد تا در یک کتاب آموزشی به زبانی کاملا ساده و کاربردی، به کمک تصاویر گویا و آموزش گام به گام، روش انتخاب یک سهم را بر اساس نکات بنیادی آموزش داده ایم. قطعا این روش آموزشی را در هیچ کجا پیدا نخواهید کرد! این کتاب الکترونیکی را به تمام کسانی که می خواهند در بازار بورس به موفقیت مستمر برسند توصیه میکنیم .
با مقایسه این دو نمودار متوجه میشویم کاملا یکسان هستند و در واقع تایم فریم 4 ساعته در بورس ایران کاربردی ندارد.
در مورد تایم فریم یک ساعته و دو ساعته باید بگوییم میتوان از این تایم فریمها برای بررسی کوتاه مدت روند یک سهم استفاده کرد اما به دلیل اینکه عمق بازار ایران چندان زیاد نیست در این تایم فریمها نمیتوان چندان به الگوهای کندلی شکل گرفته استناد کرد. این موضوع برای تایم فریمهای کمتر از 1 ساعته هم صادق است و در این تایم فریمها وضعیت به مراتب بدتر است. به تصویر زیر نگاه کنید که نماد تاپیکو که یک نماد با نقدشونگی بالا محسوب میشود در تایم فریم 15 دقیقه چه وضعیتی دارد.
تایم فریم 15 دقیقه نماد تاپیکو
این وضعیت عجیب و غریب و کندلهایی با الگوهای عجیب و بی معنی در تایم فریمهای کمتر از یک ساعته در بورس ایران در همه نمادها وجود دارد. علت این موضوع عمق کم بازار بورس ایران است که باعث میشود نقدشوندگی لازم برای تحلیل تکنیکال در تایم فریمهای پایین وجود ندارد. توجه کنید یکی از اصول پایهای تحلیل تکنیکال این است که دارایی مورد نظر نقدشوندگی بالایی داشته باشد. باتوجه به این موضوع باید گفت نقدشوندگی نسبی است و ممکن است یک سهم در تایم فریم روزانه نقدشوندگی لازم را داشته باشد اما در تایم فریم زیر یک ساعت این نقدشوندگی آنقدر نباشد که برای بررسی تکنیکالی سهم لازم است.
برای اطلاعات بیشتر درباره شرط نقدشوندگی در تحلیل تکنیکال مقاله آیا تحلیل تکنیکال در بورس ایران جواب میدهد را مطالعه کنید.
نتیجه اینکه استفاده از تایمهای پایین (کمتر از روزانه) به علت عمق کم بازار بورس ایران چندان توصیه نمیشود. با این حال میتوان از تایم فریم یک ساعته برای بررسی جزئیات دقیقتر و کوتاه مدت روند یک سهم استفاده کرد.
تایم فریمهای بالا
منظور از تایم فریمهای بالا، تایم فریمهای بالاتر از روزانه (دیلی) است. تایم فریمهای هفتگی، ماهانه، سه ماهه، یک ساله و … تایم فریمهای بالا محسوب میشوند. بررسی نمودار در تایم فریم بالا به معنی بررسی روند بلند مدت سهم است، لذا میتوان از این تایم فریمها برای بررسی سهام با دید بلند مدت استفاده کرد. در آیا تحلیل بنیادی در ایران جواب می دهد؟ این بین تایم فریم هفتگی بیشترین کاربرد را میتواند داشته باشد. همچنین زمانی که میخواهید روند بلند مدت (مثلا 30 ساله) یک سهم را در یک قاب مشاهده کنید بهترین تایم فریم میتواند تایم فریم هفتگی باشد.
برای مثال شاخص کل بورس ایران را در طی 30 ساله گذشته در تایم فریم هفتگی در تصویر زیر مشاهده میکنید. توجه کنید هر کندل نشاندهنده یک هفته است.
شاخص کل بورس در 30 سال اخیر
نتیجه کلی اینکه تایم فریمهای بالاتر از روزانه تنها برای بررسی روند بلند مدت حرکت قیمت مناسب هستند و برای دریافت سیگنال خرید و فروش سهام چندان مناسب نیستند، مگر اینکه کسی بخواهد هر چند سال یک بار در بورس معامله انجام دهد و تنها قصد سرمایه گذاری بلند مدت داشته باشد. در این صورت میتواند از تایم فریم هفتگی برای بررسی سهام استفاده کند.
تایم فریم روزانه بهترین تایم فریم برای بررسی سهام بورسی
باتوجه به آنچه گفته شد اگر قصد دارید سهمی را در بازار بورس ایران به لحاظ نموداری بررسی کنید، مخصوصا اگر قرار است تحلیل شما منجرب به دریافت سیگنالی برای خرید یا فروش شود، بهترین تایم فریم برای این منظور تایم فریم روزانه است.
اما روشی که در ادامه آیا تحلیل بنیادی در ایران جواب می دهد؟ قصد داریم به آموزش آن بپردازیم، استراتژی مولتی تایم فریم نام دارد که به موضوع استفاده هم زمان از چندین تایم فریم برای تحلیل سهام میپردازد. با ما در ادامه این مقاله همراه باشید.
آموزش گام به گام تابلوخوانی پیشرفته در بورس
برای دانلود کتاب آموزش گام به گام تابلوخوانی پیشرفته روی لینک زیر کلیک کنید.
تابلوخوانی در کنار تحلیل بنیادی و تکنیکال، بعد سوم بورس است. همه چیز در تابلوی معاملات سهم وجود دارد، اطلاعاتی که شاید در نگاه اول کسی متوجه آنها نشود اما با یادگیری تکنیک های تابلو خوانی و بازار خوانی می توانید به اطلاعات زیادی دست پیدا کنید و بر این اساس معاملات پر سودتری داشته باشید. در کتاب آموزش تابلو خوانی پیشرفته به مطالبی خواهیم پرداخت که در هیچ کلاس یا کتابی به شما آموزش نمی دهند. تکنیک هایی که حاصل سالها تجربه در بازار سرمایه است.
آیا تحلیل بنیادی بهتر است وخوب جواب می دهد یا تحلیل تکنیکال؟
فعاليت موفقيت آميز در بازار سهام مانند عرصههاي اقتصادي ديگر نيازمند تجهيز سرمايهگذار به دانش و تخصص لازم است. شاخه اي از علم اقتصاد كه دانش و ابزار لازم براي تحليل بازارهاي مالي را در اختيار افراد قرار ميدهد،”«فاينانس»Finance” ناميده ميشود. از حدود يكصد سال پيش، همگام با شكوفايي و توسعه روز افزون اين علم، […]
فعاليت موفقيت آميز در بازار سهام مانند عرصههاي اقتصادي ديگر نيازمند تجهيز سرمايهگذار به دانش و تخصص لازم است. شاخه اي از علم اقتصاد كه دانش و ابزار لازم براي تحليل بازارهاي مالي را در اختيار افراد قرار ميدهد،"«فاينانس»Finance" ناميده ميشود.
از حدود يكصد سال پيش، همگام با شكوفايي و توسعه روز افزون اين علم، مدلها و ابزارهاي متعددي براي ارزشگذاري داراييها ايجاد شده كه بسياري از آنها امروزه تحت عنوان «تحليل فاندامنتال» (Fundamental tahlil) توسط كارشناسان براي ارزيابي سهام شركتها استفاده ميشود. برخي متخصصان فاينانس معتقدند كه در بلندمدت، ارزش كليه داراييها (از جمله سهام) از قواعد بي چون و چراي اين علم پيروي ميكنند و فارغ از نوسانات كوتاه مدت، تنها روش مناسب براي تصميم گيري صحيح در بازارهاي مالي استفاده از مدلهاي تحليلي است.
در اين ميان، هر چند نميتوان خدمات ارزنده اين علم و متخصصان آن را ناديده گرفت اما با بررسي و مطالعه رفتار سرمايهگذاران در عرصه عمل ميتوان به مثالهاي متعددي دست يافت كه بر اساس آن تصميم افراد در سرمايهگذاري، متفاوت از پيش بيني تئوريهاي فاينانس بوده است. اين رفتار سرمايهگذاران يكي از فرضيههاي اساسي فاينانس تحت عنوان «بهينه بودن بازارها» (Market Efficiency) را زير سوال برده است.
اين فرضيه به طور خلاصه بيان ميكند كه تغييرات قيمت سهام در نتيجه تغيير در ارزش ذاتي شركتها روي ميدهد و در نتيجه قيمت سهام تنها از اخباري متاثر ميشود كه به تغيير جريانات نقدي آتي سهام (يعني آنچه عايد سرمايهگذار خواهد شد) و در نتيجه تغيير در ارزش ذاتي منجر شود. اين فرضيه در حالت قوي تر خود بيان ميكند كه به علت كارا بودن بازارهاي سهام، اطلاعات مالي مربوط به عملكرد شركتها در قيمت سهام آنها لحاظ شده است و بنابراين در هر لحظه بازار، بهترين قيمت را براي يك دارايي با توجه به ارزش فعلي شركت پيشنهاد ميدهد.
نموداری كه توسط رابرت شيلر از مشهورترين اساتيد دانشگاه ييل(Yale) ارائه شده اين فرضيه بنيادي فاينانس را به چالش ميكشد.در نمودار ، منحني P شاخص واقعي قيمت سهام در بازار ايالات متحده آمريكا از سال 1870 تا 2008 را نشان ميدهد. منحني* P ارزش فعلي كل عايدات واقعي سهام را محاسبه كرده است.
بدين ترتيب با توجه به در دسترس بودن اطلاعات آتي براي يك دوره زماني طولاني (از تاريخ شروع آیا تحلیل بنیادی در ایران جواب می دهد؟ نمودار در سال 1870) منحني* P با تنزيل سودهاي نقدي واقعي كه در آينده توزيع شده اند (بر اساس نرخ سود اوراق قرضه آمريكايي) ، ارزش ذاتي ميانگين كل سهام شركتها در بورس نيويورك را برآورده كرده است.
مقايسه اين دو منحني نتايج جالبي را به دست ميدهد؛
نخست اينكه به سادگي ميتوان تشخيص داد كه ميزان نوسانات واقعي قيمت سهام در بورس بسيار بيشتر از نوسانات ارزش ذاتي است به نحوي كه منحني* P يك روند پيوسته با شيب ملايم را طي ميكند اما منحني P به عنوان نماينده تغييرات قيمت سهام بسيار متلاطم و پرنوسان است.
دوم اينكه هر چند در اواخر قرن نوزدهم و نيمه اول قرن بيستم دو نمودار هماهنگي زيادي با يكديگر دارند اما پس از اين دوره، براي بازههاي زماني بسيار طولاني (مانند اوايل دهه 90 تا 2008 ميلادي) تفاوت معنادار بين قيمت سهام و ارزش ذاتي شركتها وجود داشته است.